ترور محسن فخری زاده، بیش از آنکه به برنامه هستهای ایران آسیب بزند، به دنبال وارد آوردن ضربهای اساسی، به هرگونه تعامل و دیپلماسی ایران با جهان خارج در عصر پساترامپ بود.
فرارو- "ژولیان برگر*" نویسنده و تحلیلگر ارشد "گاردین"، در گزارشی به بررسی هدف اصلی ترور "دکتر محسن فخریزاده" دانشمند هستهای ایران پرداخته است. وی در این رابطه مینویسد:
«ترور "محسن فخری زاده" دانشمند اتمی ایران، بیش از آنکه بر کُند شدن روند برنامه هستهای این کشور تاثیرگذار باشد، اثرگذاری منفی بر روند تعامل احتمالی دولت آتی آمریکا به ریاست جمهوری "جو بایدن" با دولت ایران در زمینه احیای توافق برجام و بازکردن مسیر تعامل و گفتگو در اینباره خواهد داشت».
به گزارش فرارو، اسرائیل، متهم اصلی در طرح ریزی و عملیاتی کردن برنامه ترور محسن فخری زاده است. موساد (سازمان جاسوسی اسرائیل)، از جمله نهادهایی است که از سوی مقامهای ایرانی متهم است که برنامهای مشخص جهت حذف فیزیکی دانشمندان اتمی ایران دارد. امری که گهگاه توسط مقامهای ارشد اسرائیلی، تایید نیز شده است.
به گفته منابع آگاه، دولت باراک اوباما در سال ۲۰۱۳ از اسرائیل درخواست کرده که روند حذف فیزیکی دانشمندان اتمی ایران را جهت تسهیل مذاکرات هستهای با این کشور، متوقف سازد. مذاکراتی که در نهایت به امضای توافق "برجام" منجر شد که در نتیجه آن، ایران برخی محدودیتها را در برنامه هستهای خود میپذیرفت و در مقابل، بخشی از تحریمهای اقتصادی علیه این کشور برچیده میشدند.
چندان عجیب نخواهد بود اگر تصور کنیم که جو بایدن نیز وقتی کرسی ریاست جمهوری آمریکا را در اختیار گیرد، با انجام ترورهای اینچنینی مخالفت خواهد کرد و سعی میکند از تمامی ظرفیتهای خود جهت احیای توافق برجام استفاده کند. توافقی که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد و پس از آن، سختترین و شدیدترین تحریمهای تاریخ را بر علیه ایران وضع کرد.
اگر واقعا موساد در پسِ ترور دکتر فخری زاده باشد، این سازمان، فقط و فقط از مهلت کمی که تا پایان یافتن دولت ترامپ در اختیار آن بوده استفاده کرده و کاری را انجام داده که در صورت حضور بایدن در قدرت، قادر به انجام آن نبوده است. در شرایط کنونی، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که اسرائیل بدون اخذ مجوز از آمریکا، دست به یکچنین اقدامی نزده است. اساسا آنها نمیتوانند بدون کسب اجازه از آمریکا چنین کاری را انجام دهند. عمده تحلیلها معطوف به این است که اسرائیلیها سعی دارند ایران را تحریک کنند تا اقدامی عملی انجام دهد و دولت بایدن را به این درک برسانند که با تهران جز با زبان زور، خشونت و فشار نباید سخن گفت.
ترور محسن فخری زاده همچنین در خدمت اهداف دیگری نیز خواهد بود. اگر چه امکان دارد که اثربخشی آنها به مراتب کمتر باشند.
دکتر فخری زاده بنا بر آنچه سازمان بین المللی انرژی اتمی ادعا میکند، در زمره افراد کلیدی بوده که میتوانستند آنچه برنامه تسلیحات اتمی ایران توصیف میشود را به بهترین شکل به پیش برند. اهمیت دکتر فخری زاده برای ایران به حدی بود که برخی کارشناسان بین المللی، وی را با سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران که در فرودگاه بغداد در اوایل سال جاری میلادی ترور شد، مقایسه میکنند. امری که در نوع خود از جایگاه مهم و اساسی دکتر فخری زاده در برنامه اتمی ایران حکایت دارد.
"الی گرانمایه" عضو ارشد شورای روابط خارجی اروپا معتقد است که ترور محسن فخری زاده، تاثیری عمیق بر برنامه اتمی ایران نخواهد گذاشت. درست است که وی فردی سرشناس در برنامه اتمی ایران بوده با این حال، برنامه هستهای ایران، وابسته به شخص نیست. دقیقا در مورد سردار سلیمانی نیز به همین نحو است. درست است که وی چهرهای شاخص و تاثیرگذار در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و دستور کار خارجی آن بود، با این حال، این نهاد چهرههای برجسته دیگری را هم دارد که میتوانند در غیاب سردار سلیمانی، دستور کار ایران را به پیش برند. گرانمایه بر این باور است که هدف اصلی ترور محسن فخری زاده، آسیب زدن به برنامه اتمی ایران نبود بلکه این اقدام سعی داشته هرگونه فرآیند گفتگو و دیپلماسی را در آینده (میان ایران و دولت جدید آمریکا)، متوقف سازد.
حال اگر محرک و هدف اصلی این بوده، آیا این هدف محقق خواهد شد؟ در پاسخ باید گفت ایران تاکنون در پاسخ به اقداماتِ طرفهای مقابل خود چه در موضوعی نظیر ترور سردار سلیمانی و چه در مواجهه با تحریمهای آمریکا، پاسخها و واکنشهای سنجیدهای را از خود نشان داده است. اما آیا ایران خواهد توانست که همچنان خود را کنترل کند و هیچ واکنشی نشان ندهد؟ هرگونه تشدید تنش احتمالی میان ایران و آمریکا، بدون تردید هرگونه مذاکره و تعامل میان دو طرف در آینده نزدیک را با چالشهای جدی مواجه خواهد کرد.
درست به همین دلیل است که احتمال دارد ترور محسن فخری زاده، آخرین اقدام ضدایرانی نباشد که تا زمان روی کار بودنِ دولت ترامپ، از سوی طرفهای مخالف با ایران پیگیری میشود. بدون تردید این مساله موجب خواهد شد تا در ادامه، از شدت خویشتنداری ایران کاسته شود و همین مساله میتواند چالشها و بحرانهای جدیدی را کلید بزند.
*ژولیان برگر، وی نویسنده و تحلیلگر ارشد گاردین است.