بروز هر یک ازاین علائم نگران کننده است، اما غفلت از تشخیص به موقع آسیب و ناشناخته ماندن دمانس یا زوال عقل به مراتب ترسناکتر است. باید سالمندان با خود و پزشک معالجشان صادق باشند، باید هرگونه تغییری در حافظه و تفکر را جدی بگیرند با پزشک در ارتباط با این تغییرات صحبت کنند.
فرارو- همزمان با افزایش جمعیت سالمندان در کشور و نبود زیرساختهای لازم بهداشتی و درمانی متناسب کیفیت زندگی این گروه حساس دستخوش تغییرات و بحرانهای بسیاری شده است. ضعف جسمانی و آسیبهای جسمی و روحی مختص این دوره، زندگی اجتماعی و خانوادگی سالمندان را تحت تاثیر قرار میدهد و در برخی موارد زندگی روزمره فرد را با مصائب بسیار همراه میسازد.
به گزارش فرارو، در همین راستا، باورها و استعارهای منفی پیرامون برخی آسیبهای دوران پیری، فرد را با نگاهها و عکس العمل منفی جامعه مواجه میسازد و احساس نشاط و امید به زندگی را از فرد میگیرد و در عوض احساس بی مصرف بودن و بار اضافی بودن را جایگزین میسازد. زوال عقل یا آسیب بافت مغزی که در برخی افراد با افزایش سن پدید میآید، یکی از مواردی است که نشانهها و علائم آن با باورهای غلط و بزرگنمایی شده نشان داده میشود. در نتیجه این رویکرد منفی نسبت به برخی آسیبها افراد از تشخیص و کنترل به موقع آن خودداری میکنند. همزمان با فرارسیدن روز جهانی سالمندان ترجمه گزارش تازه منتشر شده مربوط به دمانس یا زوال عقل را میخوانیم:
دمانس یا زوال عقل به فرایندی اطلاق میشود که در آن بافت مغز فرد به مرور صدمه میبیند و این آسیب، با گذشت زمان بخشی از کارکرد و توانایی مغز را از بین میبرد.
با گسترش جمعیت سالمندان، تعداد مبتلایان به دمانس یا آسیب بافت مغزی در سراسر جهان در حال افزایش است. دمانس یا زوال عقل به از نظر پزشکی یک بیماری محسوب نمیشود، اما به دلیل ایجاد مشکلات و ناهماهنگیهای عمده در تواناییهای شناختی افراد، به عنوان آسیب نگران کننده دوران کهنسالی شناخته میشود. پیامدهای ناشی از این آسیب بافت مغزی به اشکال مختلف نمایان میشود به عنوان مثال تفکر، تصمیم گیری و عملکرد حافظه را با درجات متفاوت مختل میسازد.
نگرانی نسبت به این کژکارکرد زمانی بیشتر میشود که با افزایش سن افراد اشکال مختلف این آسیب بیشتر میشود. در صورتیکه فقط ۵ درصد از سالمندان ۷۰-۷۹ سال با مشکلات دمانس دست و پنجه نرم میکنند، در حدود ۳۷ درصد از کهنسالان از ۹۰ سالگی به بعد به صورت جدی و نگران کنندهای با این معضل درگیر هستند.
بر طبق نتایج پژوهشهای متعدد، نگرانی سالمندان و خانوادهایشان به از دست دادن توانایی جسمی و ذهنی محدود نمیشود، بلکه بخش عمده نگرانی مربوط به هزینههای سرسام آور نگهداری و مراقبت از سالمندان درگیر با دمانس است. به ویژه نگهداری و مراقبت از افراد دچار آلزایمر که از اشکال شایع دمانس است، به صرف هزینههای هنگفت احتیاج دارد. بار سنگین اقتصادی که بر شانههای خانواده و نهاد بهداشت و درمان سنگینی خواهد کرد. زمانیکه هزینههای سنگین و احساس ناتوانی از انجام امور شخصی با انگ و برچسبزنی از سوی جامعه همراه میشود، مشکل را صدچندان میکند و به بازنمایی تصورات غلط پیرامون سالمندی و بازنشستگی منجر میشود.
تشخیص دمانس توسط افراد عادی تقریبا ممکن نیست و باید پس از انجام برخی آزمایشات و چکاپهای مربوطه توسط پزشک معالج تشخیص داده شود. به صرف فراموشی برخی لغات، و یا فراموش کردن کلید خانه، فرد به زوال عقل دچار نشده است. در واقع انواع مختلفی از اختلال حافظه وجود دارد که به دلایل متعددی ایجاد میشود. ممکن است فرد به بیماری دیگری مبتلا شده و یا اینکه در مصرف برخی داروهای گیاهی زیاده روی کرده باشد و یا حتی ممکن است تداخل برخی داروها نیز به از دست دادن حافظه فرد منجر شود.
از دست دادن حافظه به صورت طبیعی
با افزایش سن تغیرات فیزیکی و شناختی بسیاری در بدن و ذهن رخ میدهد. به صورت طبیعی افراد مسن در بخاطر آوردن برخی خاطرات با مشکل مواجه میشوند. در مهمانی و عروسی و یا فروشگاه با فردی مواجه شوند که پیشتر با او آشنا شده اند، اما از یه یاد آوردن نام فرد مذکور ناتوان هستند. این حد از فراموشی به اقتضای سن امری طبیعی محسوب میشود و نباید نگران دمانس و آلزایمر بود.
آنچه ممکن است زنگ خطری را برای سالمندان و اطرافیانشان به صدا دربیاورد به فراموشیهای مهمتری مربوط میشود. ممکن است فرد سالمند نام شخصی را که هر روز میبیند فراموش کند و یا آدرس خانه و مکانی را که هر روز میرود نداند؛ و یا حتی فراموشی، انجام امور روزانه همچون خوردن و آشامیدن را با مشکل مواجه سازد.
در صورتیکه از دست دادن حافظه زندگی شخصی و فعالیتهای روزانه را تحت تاثیر قرار ندهد، اختلال شناختی خفیف نامیده میشود که توسط پزشک معالج قابل تشخیص است؛ و باید فرد به صورت مرتب تحت نظر پزشک باشد. در غالب موارد پزشکان به بررسی روند از دست دادن حافظه توجه میکنند و به دقت از فعالیتها و جزییات زندگی فرد پرسش میکنند.
از دست دادن حافظه یکی از نشانههای زوال عقل یا دمانس محسوب میشود و این امکان وجود دارد که با نشانههایی دیگری همچون ضعف استدلال، قضاوت، توجه و یا اختلال در حل مسئله بروز کند.
چه باید کرد؟
اگر فراموشی و یا از دست دادن حافظه امور روزانه شما را تحت تاثیر قرار دهد باید نزد پزشک معالج بروید. علاوه بر این از ایمنی خود در زمانهای تنهایی اطمینان حاصل کنید. در صورتیکه از دست دادن حافظه در اثر زوال عقل ایجاد شده باشد، به صورت بطئی و آهسته پیشرفت میکند، اما اگر اختلال حافظه به دلایل دیگری مربوط باشد، ممکن است به اشکالی پرخطر و با پیشروندگی سریع بروز کند. ابتلا به برخی بیماریهای حاد ممکن است به صورت گسترده بر عملکرد حافظه تأثیر بگذارد و یا باعث هذیان شود و در طی چند ساعت یا چند روز باعث از دست رفتن حافظه شود. درجاتی از افسردگی سالمندان نیز باعث فراموشی و اختلال حافظه میشود.
در شرایطی که فرد به بیماری سختی مبتلا میشود و از دارها و درمانهای متعدد استفاده میکند و یا حتی در بخش مراقبتهای ویژه بستری میشود احتمال ابتلا به هذیان پس از ICU و در پی آن اختلال حافظه وجود دارد. در واقع فرد برای لحظات یا ساعاتی ارتباط با دنیای واقعی را از دست میدهد و در شناخت افراد، درک شرایط و محیط ناتوان میشود. پنومونی و عفونت ریه ناشی از ابتلا به کووید ۱۹ هم میتواند باعث هذیان و اختلال در توانایی شناختی مغز شود. با افزایش سن و نیاز به جراحیهای مغزی احتمال رخ دادن هذیان پس از ICU و اختلال حافظه افزایش مییابد.
افسردگی ممکن است در هر سنی اتفاق بیفتد، اما به صورت معمول با افزایش سن افراد در ارتباط است. یک تعریف ساده برای آگاهی از افسردگی وجود دارد. مقایسه روحیه و خلق وخوی سالمندان با این تعریف، تشخیص و آگاهی از افسردگی را ممکن میسازد. اگر خلق و روحیه فرد پایین باشد و علاقه و لذت انجام فعالیتهای مورد علاقه خود را از دست داده، ممکن است به افسردگی مبتلا شده باشد.
گاهی سالمندان دورههایی از افسردگی را تجربه میکنند و یا نشانههایی از اضطراب، ناامیدی و ناتوانی را بروز میدهند، تک تک این علائم باید به پزشک معالج گزارش شود و با توجه ویژه از وخیم شدن وضعیت جلوگیری شود.
بروز هر یک ازاین علائم نگران کننده است، اما غفلت از تشخیص به موقع آسیب و ناشناخته ماندن دمانس یا زوال عقل به مراتب ترسناکتر است. باید سالمندان با خود و پزشک معالجشان صادق باشند، باید هرگونه تغییری در حافظه و تفکر را جدی بگیرند با پزشک در ارتباط با این تغییرات صحبت کنند. در واقع صداقت و اعتماد به پزشک گام نخست در فهم درست آسیب و نحوه درمان آن است.
ضروری است که به لحاظ فرهنگی به این موضوع توجه شود که دمانس یا هر بیماری دیگری به شخصیت و کاراکتر خاصی مربوط نمیشود و خارج از اراده فرد است و هرگز نباید از این آسیب برای انتقاد از فرد استفاده کرد و تقصیر یا مسئولیت را به گردن فرد انداخت. هر کسی با هر طبقه، نژاد و جنسیتی ممکن است با دمانس و پیامدهای آن درگیر شود، در نتیجه لازم است به صورت جدی از دمانس و نشانههای آن صحبت شود.
گردآوری و ترجمه: زهرا پورنعمت_فرارو