امین تارخ مدرس رشته بازیگری درباره ورود عده ای با پول و پارتی بازی به عرصه بازیگری می گوید: ما در کشور خودمان افراد زیادی داشتیم که در طول چند دهه گذشته با همین شیوه وارد عرصه بازیگری شدند، ولی بعد از مدت کوتاهی حذف شدند. اما کسانی هستند که با استعداد و کاریزما و تلاش قلبی خودشان در عرصه آموزش و در عرصه تجربه کاری، ماندگاری خودشان را تضمین میکنند.
گفتگو با امین تارخ همیشه خواندنی است؛ که در عین توجه به تئاتر و سینما، به مخاطبان تلویزیون هم احترام گذاشته است.
روزنامه همشهری در ادامه نوشت: بخشهایی از گپ و گفت ما با امین تارخ را در ادامه بخوانید.
از آنجا که شما یکی از قدیمیترین آموزشگاههای معتبر بازیگری را دارید به عقیده شما چقدر اهمیت و ضرورت دارد که یک بازیگر به طور اصولی و کلاسیک مراحل بازیگری را طی کرده و وارد کار شود؟
بازیگری ترکیبی از علم و هنر است. اصولا وقتی که یک هنر مثل نقاشی یا موسیقی را باید به شکل کلاسیک و آکادمیک آموخت، پس به همین ترتیب هنر بازیگری را هم باید اصولی آموخت. نه فقط به این دلیل که همه جای دنیا تعداد زیادی دانشکده و کالجهای مختلف هست که تدریس بازیگری کرده و آموزش بازیگری را بهصورت عملی و علمی کار میکنند بلکه به این جهت که هنر به هر حال آموختنی است و هنر باید به شکل تجربی و آکادمیک یادگیری شود. بیشتر به این جهت که تلفیق علم و هنر است؛ یعنی بازیگری با روانشناسی و جامعهشناسی مرتبط است. از طرفی برای یک بازیگر تمرکز، تخیل، خلاقیت، صدا، بیان و پارامترهای دیگر لازم هست که باید فهمیده شده و مورد آموزش قرار بگیرد.
با این اوصاف هر کسی که علاقه داشته باشد و سراغ کلاسهای بازیگری بیاید کفایت میکند؟ بهعبارتی همهچیز آموختنی است یا نه باید استعداد هم داشته باشد؟
البته آموزش بشرطها و شروطها میتواند نتیجه دهد. شرط اول استعداد است؛ یعنی چنانچه کسی صاحب استعداد که یک نعمت خدادادی هست نباشد به هیچوجه بازیگر نمیشود. البته ممکن است کسی که کماستعداد و یا بیاستعداد هست در طول چند دهه بالاخره با پیگیری و تلاش خیلی طولانی به یک معیاری از بازیگری دست پیدا کند، اما تجربه ثابت کرده که آموزش راه را کوتاهتر میکند.
اگر آموزش شرط یادگیری و پیشرفت نبود، ما صاحب این همه کالج و دانشکده و دانشگاه معتبر در سراسر اروپا و آمریکا و همه کشورهای دنیا و حتی کشور خودمان نبودیم. از این جهت هنر باید به شکل آکادمیک و کلاسیک آموخته شود.
البته بازیگرانی هستند که به شکل تجربی وارد تئاتر شدند و صاحب هوش سرشار و استعداد و کاریزمای فوقالعادهتری بودند و در طول چند دهه کار و فعالیت مستمر و بازی در تئاتر ازجمله بازیگران خوبی شدند. اما خاطرتان باشد که بهعنوان نمونه عرض میکنم که زندهیاد آقای عزتالله انتظامی زمانی که جایزه بهترین بازیگر را بهخاطر بازی در فیل «گاو» از فستیوال شیکاگو گرفت، تحصیلات آکادمیک نداشت و بعد از آن به شکل آکادمیک و کلاسیک بازیگری را فراگرفت. او در کنکور دانشکده هنرهای زیبا ثبتنام کرد و پذیرفته شد و ۴ سال آموزش دید.
چقدر فیزیک و ظاهر بازیگر در زمینه موفقیت و درخشش او مؤثر است؟ بهعبارتی چهره زیبا میتواند بهتنهایی به پیشرفت بازیگر در این حرفه کمک کند؟
اگر منظورتان این است که زیبایی و خوشتیپی ملاک برای بازیگرشدن هست باید بگویم واقعا نه و تأثیر چندان زیادی ندارد. بسیاری هستند چه دختر و چه پسر صاحب چهرههای خوبی هستند، اما به هر حال بعد از یک دوره آموزش حتی طولانی به این نتیجه خواهند رسید که بازیگرشدن نه فقط به خوشگلی، زیبایی و خوشتیپی نیست بلکه امکانات دیگری هم به شکل بالقوه باید وجود داشته باشد تا موفق شوند و بازیگری را بهصورت حرفهای دنبال کنند.
ممکن است کسی پارامترهایی مثل استعداد، تخیل، خلاقیت، صدا و بیان خوب و استفاده درست از بدن برای بازی در نقشهای مختلف را داشته باشد، در کنارش زیبایی هم داشته باشد، طبیعتا بخت و شانس بیشتری برای بازیگر حرفهایشدن دارد. اما اینکه بگویم صرف زیبایی ملاک است، هرگز در سینمای ایران و جهان اینگونه نبوده است و مثالهای زیادی میتوان در این زمینه زد.
از نامبردن بازیگران وطنی صرفنظر کرده و به نمونههای غیروطنی اشاره میکنم. مثلا داستین هافمن، بازیگری با چهره معمولی است، ولی یک استعداد خارقالعاده به اضافه یک کاریزمای فوقالعاده دارد که آنها به موفقیت او در بازیگری کمک میکند. به این ترتیب پرواضح است که زیبایی و زشتی یا خوشتیپی و بدتیپی ملاک برای بازیگرشدن یا نشدن نیست.
اتفاقی در چند سال اخیر در سینمای ایران رخ داده است و آن هم شیوههای غلط ورود بازیگران جوان به سینماست. مثلا با سرمایهگذاری روی فیلمها، خودشان بازیگر فیلم میشوند؟
ممکن است واقعا کسانی با تکیه بر پول و یا پارتی بخواهند شخصی را وارد عرصه بازیگری حرفهای کنند، اما من تا به حال شاهد این ماجرا نبودهام که این یک نتیجه معقول و ماندگار بدهد؛ یعنی کسی که به کمک پول وارد این حوزه شده باشد، چند فیلم با سرمایه شخصی خودش بازی کند و بعد از اینکه پیشنهادی به او نشد و ثابت شد که آنچنان صاحب استعداد، خلاقیت، کاریزما و دیگر پارامترها نیست حذف شود.
ما در کشور خودمان افراد زیادی داشتیم که در طول چند دهه گذشته با همین شیوهای که شما فرمودید وارد عرصه بازیگری شدند، ولی بعد از مدت کوتاهی حذف شدند. اما کسانی هستند که با استعداد و کاریزما و تلاش قلبی خودشان در عرصه آموزش و در عرصه تجربه کاری، ماندگاری خودشان را تضمین میکنند. نمونههایش کم نیستند؛ عزیزانی، چون شهاب حسینی، نوید محمدزاده و رضا عطاران و بسیاری از چهرههای دیگر که همین روزها شاهد درخشششان هستیم به کمک پول و پارتی وارد دنیای بازیگری نشدند. در حقیقت پول و پارتی بازیگر ماندگار نمیسازد.
برویم سر وقت آقازاده و هنرنمایی دیگر شما در این سریال. از این کار جدیدتان بگویید.
درباره سریال آقازاده من لازم نیست چیزی بگویم. بهنظرم سریالی که ۶۰میلیون دقیقه دیده میشود معنیاش این است که با تماشاگر ارتباط برقرار کرده و آنها را راضی نگه میدارد. این به شکل اتفاقی نیست؛ این در واقع نشانگر این مطلب است که صاحب یک فیلمنامه و تهیهکننده بسیار خوب و یک کارگردانی بسیار جذاب است.
بهنظر من غیر از من همه بازیگرایی که در این سریال بازی میکنند همه افراد چهره، فهمیده و صاحب تجربه هستند. اگر که خودم را جدا میکنم به این دلیل نیست که فروتنی میکنم به این جهت هست که من نباید درباره خودم نظر بدهم. وقتی یک مجموعه نمایش خانگی صاحب یک فیلمنامه خوب، کارگردان و بازیگران و تهیهکننده خوب باشد طبیعی است که مورد وثوق مردم قرار میگیرد.
البته موضوع سریال هم خیلی به دیدهشدن این سریال کمک کرده است؛ اینطور نیست؟
موضوع جدید هست، اما من سراغ دارم که یک فیلم سینمایی ساخته شد که تقریبا تلاش کرده بود که همین موضوع را دنبال کند، اما چنانکه باید و شاید موفق نشد. زمانی که کارگردانی کاربلد، فیلمنامهای فوقالعاده جدید و بدعتگذار میسازد طبیعی است که موفق میشود. البته خود سوژه هم جذابیت لازم را برای تماشاگر دارد، بهعبارتی سوژه، حرف جدید دارد.