ایمان امینی، تنها بازمانده بیستویک ساله این سانحه تلخ، در حالیکه اشک میریزد و هنوز از این ماجرا شوکه است میگوید: «هنوز هم باورم نمیشود. تازه یک روز بود که به محمودآباد رسیده بودیم. شب را خوابیدیم و ظهر به دریا رفتیم. میگویند آن منطقه شنا ممنوع است؛ ولی ما تابلوی هشدار را ندیدیم. غریق نجات ادعا میکند که سه بار ما را از آب بیرون کشیده، ولی حتی یک بار هم به ما اخطار ندادند.»
اولین قرار و گردش جمعی به فاجعهای غمانگیز تبدیل شد. تفریح پسران جوانی که از چند نقطه مختلف کشور دور هم جمع شده بودند، پایانی تلخ داشت. آبهای ساحل محمودآباد این چهار دوست را در خود بلعید و تنها یک نفر از آنان توانست جان سالم به در ببرد.
شهروند در ادامه نوشت: حادثهای که حاشیههای زیادی در پی داشت و این چهار جوان را به انجام مراحل بازی خطرناک نهنگ آبی متهم کرد. شایعهای که خیلی زود از سوی تنها بازمانده و معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مازندران تکذیب شد. قربانیهای این ماجرای تلخ در محیط بازی موبایلی با هم آشنا شده بودند، اما قصدشان از این سفر فقط تفریح و دورهمی بود؛ نه انجام بازی.
سرهنگ سید جعفر ساداتی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مازندران، درباره جزئیات این ماجرا میگوید: «حوالی ساعت ۱۵ روز یکشنبه شانزدهم شهریور سال جاری در پی کسب خبری از مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع غرقشدگی در خیابان معلم - ساحل ۱۴ در شهرستان محمودآباد، موضوع در دستور کار مأموران انتظامی قرار گرفت. مأموران با حضور در محل حادثه دریافتند که ۴ جوان اهل و ساکن شهرستانهای اصفهان، ایذه خوزستان و اردبیل حین شنا در منطقه ممنوعه شنا غرق شدند که با حضور به موقع ناجیان غریق، دو نفر از آنان از آب بیرون کشیده شده و دو نفر دیگر به علت خفگی در دریا غرق شدند. با انتقال دو مصدوم این حادثه به مرکز درمانی یکی از آنان نیز به علت شدت مصدومیت در بیمارستان جان باخت.»
سرهنگ ساداتی با اشاره به انتشار خبری مبنی بر قصد خودکشی این افراد به سبک بازی نهنگ آبی در دریا آن را تکذیب کرد و افزود: «برابر بررسیهای به عمل آمده و تحقیقات از یکی از نجاتیافتگان این حادثه، این چهار جوان که در یک بازی اینترنتی به نام قهرمانان موبایلی به صورت مجازی با یکدیگر آشنا شده بودند، برای تفریح به شهرستان محمودآباد سفر کردند که حین شنا دچار سانحه شدند.»
روایت تنها بازمانده شنای مرگبار
ایمان امینی، تنها بازمانده بیستویک ساله این سانحه تلخ، در حالیکه اشک میریزد و هنوز از این ماجرا شوکه است میگوید: «من و دوستم به نام حسین عسگری از ١٢ سال پیش با هم رفیق بودیم. درواقع از بچگی با هم بزرگ شدیم. در یک مدرسه درس میخواندیم. ما از یک سال پیش وارد یک بازی به نام قهرمانان موبایل شدیم. این بازی در کافه بازار به صورت رایگان است و همه میتوانند از آن استفاده کنند.
درواقع یک جنگ است بین ١٠ نفر؛ این بازی هیچ درخواستی در دنیای واقعی ندارد و اصلا شبیه به نهنگ آبی نیست. من و حسین مدتی بازی کردیم تا اینکه در آن محیط با چند نفر آشنا شدیم. آشنایی ما با آنها بیشتر شد تا اینکه درنهایت تصمیم گرفتیم قرار بگذاریم و همدیگر را ببینیم. شاهین و میثم از استان خوزستان و اردبیل، من و حسین هم از اصفهان به محمودآباد رفتیم. قرارمان این بود که سه چهار روز در آنجا تفریح کنیم.
درست است که نخستینبار بود همدیگر را میدیدیم، ولی در دنیای مجازی با هم رفیق شده بودیم. دلیل قرارمان هم همین بود. اصلا موضوع بازی در کار نبود. آن بازی فقط در موبایلهایمان بود و برای سرگرمی آن را انجام میدادیم.»
گریههای ایمان بیشتر میشود وقتی میخواهد از روز حادثه و آن لحظه شوم بگوید: «هنوز هم باورم نمیشود. تازه یک روز بود که به محمودآباد رسیده بودیم. شب را خوابیدیم و ظهر به دریا رفتیم. میگویند آن منطقه شنا ممنوع است؛ ولی ما تابلوی هشدار را ندیدیم. غریق نجات ادعا میکند که سه بار ما را از آب بیرون کشیده، ولی حتی یک بار هم به ما اخطار ندادند.
در خیابان معلم ساحل شماره ١٠ بساطمان را پهن کردیم و به آب زدیم. در حال شنا بودیم که ناگهان یک جتاسکی از کنارمان رد شد. زیر پای هر چهار نفرمان خالی شد. نمیتوانم آن لحظه را توصیف کنم. همگی زیر آب رفتیم؛ اما فقط من شنا بلد بودم. بچهها هم در آب ماندند و کسی نتوانست آنها را نجات دهد. خودم هم داشتم خفه میشدم تا اینکه نجاتم دادند، اما جسد بقیه را از آب بیرون کشیدند. هنوز هم شوکهام و باورم نمیشود.
در آن حال وقتی از من پرسیدند که آن جوانان چه کسانی بودند، فقط اطلاعات دقیق از دوستم حسین داشتم و بقیه را در حد کم میشناختم. همین باعث شد که بیشتر سوال بپرسند و وقتی گفتم در محیط بازی موبایلی با هم آشنا شدیم، ما را متهم کردند که برای انجام مراحل بازی نهنگ آبی به دریا زدهایم؛ در صورتی که اصلا قضیه بازی نبود، قصد ما فقط تفریح و شنا بود.»
حسین عسگری هم ٢١ سال داشت و در رشته حسابداری در اصفهان درس میخواند. شاهین بیستوپنج ساله بود و از استان اردبیل به محمودآباد رفته بود. میثم سرکانی هم ٢١ سال داشت. او اهل اهواز بود. دایی میثم از شوک بزرگ خانوادهشان در خصوص مرگ ناگهان میثم میگوید: «میثم اهل کار و مسئولیتپذیر بود. با برادرش یک دکه در اهواز داشتند و کار میکردند. هنوز هم باورمان نمیشود که او را از دست دادهایم.
میگفت برای دیدن دوستانش به محمودآباد میرود. اما خبر فوت او را به ما دادند. ابتدا گفتند در حال اجرای بازی نهنگ آبی بودند که جان باختند، ولی دوستش میگوید این ماجرا دروغ است. خودمان هم باورمان نمیشود که میثم بخواهد چنین کاری کند. او اصلا اهل این حرفها نبود. یک حادثه او را از ما گرفت.»
روایت متفاوت غریق نجات
سعید خادمی، رئیس هیأت نجاتغریق محمودآباد، اما روایت دیگری از این ماجرا دارد: «آن منطقه شنا ممنوع است. اتفاقا تابلوی هشدار هم وجود دارد. آن زمان چند خانواده دیگر هم بودند که در همان قسمتهای جلویی آب شنا میکردند، ولی این چند جوان یک بار به سمت قسمت عمیقتر رفتند که بچههای ما به آنها تذکر دادند. آنها هم بلافاصله به تذکر گوش داده و به سمت جلوی آب آمدند. اما وقتی بچههای ما به سمت دیگر ساحل رفتند، ناگهان آنها دوباره به سمت دورتر دریا رفته و درنهایت غرق شدند.
در عرض چند ثانیه ابتدا یکی از آنان را از آب بیرون کشیدیم. با عملیات احیا او به زندگی برگشت. ٣ تا ٥ دقیقه بعد هم جسد دو نفر دیگر از آب بیرون کشیده شد. البته یکی از آنها با عملیات احیا برگشت، ولی در بیمارستان جان باخت. تا صبح به دنبال آن یک نفر دیگر گشتیم تا اینکه صبح زود جسم بیجان او را پیدا کردیم. در همان ابتدا از همان فردی که زنده بود سراغ دوستانش را گرفتیم. او گفت که آنها را نمیشناسد. در محیط بازی قهرمانان موبایل با آنها آشنا شده و برای انجام یکی از مراحل این بازی به دریا آمدهاند. بعد از اتمام این عملیات هم دیگر او را ندیدم.»
احمقتر از اون آنهایی که باور کردن