جوان مجردی که با پدر و مادرش زندگی می‌کرد، به دلیل نامعلومی پدرش را کشت و سر بریده او را درون تشت پلاستیکی حمام گذاشت.
به گزارش خراسان، این حادثه وحشتناک، اوایل بامداد روز گذشته در توس ۶۵ هنگامی به وقوع پیوست که دختری پدر و مادرش را به منزل خودش دعوت کرد، اما مرد ۶۲ ساله کارگر که شب هنگام از سر کار به منزلش بازگشته بود، از همسرش خواست اجازه دهد او استراحت کند و به منزل دخترش نرود! زن میان سال هم پذیرفت، چرا که می‌دانست شوهرش بسیار خسته از سر کار آمده است.
گزارش ها است، در حالی این زن راهی منزل دخترش شد که تصور می‌کرد پسرش نیز حوصله رفتن به مهمانی را ندارد. چند ساعت بعد، زن میان سال در حالی منزل دخترش را ترک کرد که شب از نیمه گذشته بود. او به خیابان توس ۶۵ وارد شد، اما هرچه در زد هیچ کس در حیاط را باز نکرد. او به ناچار کلید در حیاط را بیرون آورد و داخل منزل رفت، ولی ناگهان فریاد دلخراشش همسایگان را به کوچه کشید.
پیکر غرق در خون شوهرش درون حمام افتاده بود و سر بریده اش نیز داخل تشت پلاستیکی قرار داشت. چند دقیقه بعد با حضور نیرو‌های انتظامی و قاضی ویژه قتل عمد در محل وقوع جنایت، تحقیقات در این باره آغاز و مشخص شد که پسر جوان پیرمرد مرتکب این جنایت وحشتناک شده و از محل گریخته است؛ بنابراین به دستور مقام قضایی، گروه زبده‌ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ علی بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد) وارد عمل شدند و به تحقیق در این باره پرداختندکه در نهایت شامگاه روز گذشته این پسر جوان دستگیر شد.
بررسی‌های مقدماتی نشان می‌داد، پسر جوان که دارای سابقه بیماری اعصاب و روان است، شب هنگام به منزل بازگشته و با ضربات متعدد چاقو پدرش را در پذیرایی به قتل رسانده و سپس پیکر بی جان او را به درون حمام برده و سرش را جدا کرده است. تحقیقات بیشتر در این باره با دستور علی اکبر احمدی نژاد همچنان ادامه دارد.
هشدار واستو؛ ۷ گیاه مرموز که ممکن است انرژی منفی داشته باشند 
علل رایج خرابی غذاساز + راهکارهای رفع آن 
۷چیز که دیگر نباید برای بچه‌ها بخرید! 
استایل با پافر؛ ۷ استایل کژوال برای گرم ماندن و جذاب به نظر رسیدن 
۶ حقه خاص که فورا آشپزخانه شما را به مکانی لاکچری تبدیل می‌کند! 
دارک اما خنده‌دار؛ جدیدترین سریال‌های کره‌ای تاریک با ته مزه کمدی 
از گرونى و مصيبت طرف نمى تونه كارى كنه به مواد شيشه رو مياره
و سر بریده او را درون تشت پلاستیکی حمام گذاشت.
ما هرچه در زد هیچ کس در حیاط را باز نکرد. او به ناچار کلید در حیاط را بیرون آورد و داخل منزل رفت
مبارک ملت قهرمان باشه