بنا بر این گزارش، پدر رومینا به اتهام قتل دخترش همچنان در بازداشت است و بازداشت بهمن به اتهام آدمربایی و تحریک به قتل، این پرونده را وارد مرحله جدیدی کرده. گفته شده برای رسیدگی به این پرونده دستور ویژه صادر شده است.
پرونده قتل رومینا، دختربچه تالشی به دست پدرش با بازداشت پسری که عکس او را منتشر کرده بود وارد مرحله تازهای شد.
به گزارش شرق، بازداشت بهمن، جوانی که با رومینا ارتباط داشت و این ارتباط منجر به قتل رومینا شد، در آخرین ساعات جمعه در تالش اتفاق افتاد. این مرد یک روز قبل از بازداشت در مصاحبهای ویدئویی گفته بود عموی رومینا او را تهدید به قتل کرده است.
بهمن در توضیحاتی که درباره رابطهاش با رومینا داده، گفته است: من و رومینا دو سال قبل از این حادثه با هم آشنا شدیم و من قصد داشتم با رومینا ازدواج کنم.
بهمن به منتقدانش که او را متهم به رابطه با یک کودک کردهاند هم گفت: خیلی مردان سنبالا هستند که، چون پول دارند با دختران کمسنوسال ازدواج میکنند، چرا کار من بد بوده است؟ من رومینا را دوست داشتم.
آنطور که اطرافیان رومینا میگویند، بهمن موضوع خواستگاری را به یکی از نزدیکان پدر رومینا گفته و او نیز جواب داده بوده خانواده رومینا با این ازدواج موافقت نمیکنند. بااینحال بهمن یا خانواده او هیچوقت برای خواستگاری رسمی و صحبت رودررو پا پیش نگذاشتند و موضوع زمانی جدی شد که خانواده رومینا متوجه شدند او از خانه فرار کرده است.
مادر رومینا: فکر میکردم دخترم خودکشی کرده است
مادر رومینا که این روزها داغدار دخترش است و روزهای سختی را میگذراند، درباره آنچه اتفاق افتاد، گفت: پدر رومینا مرد سختگیری بود. البته او رومینا را از ته قلبش دوست داشت. وقتی به ما گفته شد بهمن خواستگار رومیناست، پدرش گفت رومینا را به بهمن نمیدهد. ما دو ماه بود که متوجه این رابطه شده بودیم. پدر رومینا طناب و مرگ موش آورد و به من گفت به رومینا بگو اگر میخواهد با آن پسر ازدواج کند بهتر است خودش را بکشد. حتی به من گفت تو یاد بده چطور این کار را بکند.
این زن در گفتههایش چندبار تأکید کرده پدر رومینا او را دوست داشت، اما فردی سختگیر است. او ادامه داد: پدر رومینا درباره دخترمان سختگیری میکرد. نسبت به کارهای او حساسیت نشان میداد و لباسپوشیدن او برایش مهم بود. چند روز قبل از حادثه دلخوریای بین آنها پیش آمده بود. پدر رومینا برای او تیشرت خرید و به خانه آمد. رومینا را بغل کرد و گفت من تو را از ته قلبم دوست دارم. رومینا و پدرش هر دو گریه کردند، من هم گریه کردم. وی درباره شب فرار رومینا گفت: آن شب شام خوردیم و رومینا کتری را برای جوشآمدن آب روی اجاق گذاشت. کتری که جوش آمد، پدر رومینا خودش برای دمکردن چای رفت و گفت رومینا دستش را میسوزاند. بعد که چای دم کشید، رومینا چای آورد. او درباره این شایعه که رومینا در چای پدر و مادرش قرص خوابآور ریخته بود، گفت: چای را رومینا آورد و من هم نمیدانم قرص ریخته یا چه شده بود، اما بعد از خوردن چای همه ما خوابیدیم. صبح که بیدار شدیم، دیدم رومینا نیست. همهجا را گشتیم. پشت خانه را هم دیدیم، چون پدرش گفت ممکن است خودکشی کرده باشد. این زن که با صدای بلند گریه میکرد، گفت: من نامهای روی میز رومینا پیدا کردم که نوشته بود شما میخواستید من بمیرم. فکر کنید حالا هم من برای شما مردهام. ما تا چند روز فکر میکردیم رومینا خودکشی کرده است و دنبال جسد او بودیم تا اینکه عکسی به ما نشان دادند که رومینا با بهمن فرار کرده است و پدر رومینا آنجا بود که خیلی عصبانی شد.
فریب خوردیم
پدر بهمن هم درباره رابطه پسرش با رومینا گفت: وقتی آنها فرار کردند، من تازه فهمیدم چه شده است. بعد با پدر رومینا تماس گرفتیم و گفتیم حالا که فرار کردهاند بیا و رضایت بده بچهها را به عقد هم درآوریم. او به همراه چند مرد دیگر از اقوامش به خانه دخترم در آستارا آمد. عاقد خبر کردیم و کارهای محضری را انجام دادیم، حتی برگهای را که عکس روی آن میچسبانند تا آزمایش انجام شود هم از محضر گرفتیم. من متوجه شدم پدر رومینا منتظر کسی است. گفتیم عقد را شروع کنیم، گفت حالا صبر کنید. زنگ را که زدند، پدر رومینا در را باز کرد و دیدیم که مأموران پلیس هستند. آنها بهمن را بازداشت کردند. ما هرگز فکر نمیکردیم چنین اتفاقی بیفتد. پدر رومینا ما را گول زد.
انتشار عکس خواست رومینا بود
عصبانیت پدر رومینا با انتشار عکسی از دخترش به اوج رسید. بهمن چند روز بعد از فرار با رومینا عکسی از خودش و رومینا در فضای مجازی منتشر کرد تا به این وسیله اعلام کند او رومینا را از خانوادهاش دزدیده است و همین هم عصبانیت پدر متعصب را به اوج رساند. این در حالی است که بهمن پیش از این گفته بود رومینا درباره اینکه پدرش فردی متعصب است و درباره رومینا بسیار سختگیری میکند صحبت کرده بود و میدانست پدر رومینا دخترش را بهخاطر بهمن تحت فشار قرار داده است. او درباره اینکه با وجود این چرا اقدام به انتشار عکس کرده است، گفت: من رومینا را به خانه خواهرم بردم و چند روزی آنجا میهمان بودیم. رومینا از من خواست عکسی منتشر کنم تا مشخص شود که با هم فرار کردهایم. چون رومینا خواست، من این کار را کردم. من آن دختر را دوست داشتم.
بهمن گفت: من حالا هم اذیت میشوم. مردم میگویند تا به حال دو دختر دیگر را هم فراری دادهام، درحالیکه دروغ است. من این کار را نکردهام. مردم میگویند مقصر تو بودی، اما من نمیخواستم اینطور شود. عموی رومینا با من تماس گرفت و من را تهدید کرد و گفت من را با گلوله میکشد. آنها من را تهدید میکنند.
بعد از مصاحبههای بهمن، این جوان که مدعی شده بود ممکن است به قتل برسد، از سوی مأموران به دستور بازپرس به اتهام آدمربایی و شواهد بهدستآمده درباره اینکه بهمن در تحریک پدر رومینا برای قتل نقش داشته است بازداشت شد.
شبی که رومینا کشته شد
مادر رومینا تنها شاهد قتل دخترش است. او درباره اینکه رومینا چطور کشته شد، گفت: رومینا و برادرش خوابیده بودند، من هم به سمت حمام رفتم. چند تکه لباس برای شستن داشتم. رفتم که لباسها را بشویم، یکدفعه پدر رومینا به حمام آمد و در را روی من بست. همان لحظه فهمیدم همهچیز تمام شد. فریاد زدم، به در کوبیدم، جیغ کشیدم و کمک خواستم. وقتی توانستم بیرون بیایم که کار از کار گذشته بود و پدر رومینا او را کشته بود. بعد با همان داس بیرون رفت و مردم را خبر کرد. من نمیتوانم این مرد را ببخشم و از او طلاق خواهم گرفت. من اصلا نمیتوانم دیگر در روی او نگاه کنم. گردن رومینا را زده بود. من قصاص میخواهم.
این زن درباره نحوه آشنایی رومینا و بهمن گفت: بهمن در همین روستا زندگی میکند. از مقابل خانه ما رد میشد و اینطوری رومینا را دیده بود. البته او به همسایه ما که نسبت فامیلی هم داریم گفته بود رومینا را میخواهد، اما همسایه به ما چیزی نگفت و از خودش گفته بود که این خانواده به تو دختر نمیدهند.
بنا بر این گزارش، پدر رومینا به اتهام قتل دخترش همچنان در بازداشت است و بازداشت بهمن به اتهام آدمربایی و تحریک به قتل، این پرونده را وارد مرحله جدیدی کرده. گفته شده برای رسیدگی به این پرونده دستور ویژه صادر شده است.
1- آيا با كشتن دختر نوجوانت، آبروداري كردي يا آبروبري انجام داده اي؟
2- تو با تحجر و ندانم كاري، خود را ابزار دست ديگران كردي و زندگي خود و خانواده و دختر نوجوانت را به باد دادي.
3- اگر فرزندت را مي بخشيدي و با او بدرستي و رفاقت رفتار مي كردي، سرانجامي را رقم مي زدي كه ديگران از تو درس مي گرفتند هر چند الان هم به نوعي ديگر همه از رفتار ددمنشانه ات درس عبرت گرفتند.