چند ساعت مانده به آغاز نامنویسی کاندیداها برای یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی، «علی لاریجانی» با ثبت رکورد ۱۲ سال ریاست مجلس اعلام کرد که دیگر قصد ندارد وارد گود انتخابات شود.
روزنامه اعتماد نوشت:
هر چند حرف و حدیثها همچنان ادامه دارد و چهرههای نزدیک به او مانند غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی و منصور حقیقتپور همچنان از احتمال کاندیداتوری او در دقیقه ۹۰ سخن میگویند، اما با همین اعلام اولیه لاریجانی برای کنار رفتن از انتخابات، معادلات سیاسی که برای آینده ریاست مجلس مطرح میشد، به هم خورد و در این میان گروهی نگران شدند و البته گروهی هم یک نفس راحت کشیدند تا بتوانند نقشه انتخاباتیشان را با غایت تکیه بر کرسی ریاست مجلس ترسیم و پیاده کنند؛ و حالا این پرسش مطرح میشود که پس از لاریجانی چه کسی قرار است سکان ریاست قوه مقننه را به دست بگیرد؟
تغییر مسیر از پاستور به بهارستان
«محمدباقر قالیباف» مرد همیشه حاضر در عرصه انتخابات بعد از ناکامی در ۳ دوره انتخابات ریاستجمهوری این روزها اسمش برای انتخابات مجلس ورد زبان جناح راست شده است و از این حرف و حدیثها اینچنین برداشت میشود که گویا سرهنگ اصولگرا بالاخره از پرسه زدن خسته شده و میخواهد این بار عرصه انتخابات مجلس را امتحان کند. او که در این چند سال یک کار ویژه بیشتر برای خود تعریف کرده است و آن انتقاد از دولت به ویژه در حوزه دیپلماسی و اقتصادی است، از یک سال پیش بحث «نواصولگرایی» و «مجلس نو» را پیش کشید. قالیباف حتی سامانهای به راه انداخت تا جوانان رزومه خود را در این سامانه ثبت کنند و لیستی سراسری برای تشکیل آنچه «مجلس نو» میخواند، ارایه شود. هر چند به نظر میرسید پس از قیام او علیه «جمنا» و جریان اصولگرایان سنتی تصمیم دارد ردای لیدری اصولگرایان را به تن کند، اما کمکم زمزمههایی درباره سرلیستی او از زادگاهش، مشهد به گوش رسید. در این میان افرادی مانند «محسن پیرهادی» سخنگوی شورای ائتلاف از احتمال کاندیداتوری قالیباف سخن گفت و از سوی دیگر برخی نمایندگان مجلس نیز از اصرار گروهها و طیفهای اصولگرا برای متقاعد کردن او نسبت به حضور در میدان انتخابات مجلس سخن گفتند. از آنجا که هنوز آمدن و نیامدن لاریجانی به انتخابات مشخص نبود، به نظر میرسید ریسک رقابت قالیباف با لاریجانی بر سر کرسی ریاست مجلس او را مردد کرده بود و حال با برداشته شدن این ریسک این احتمال وجود دارد که قالیباف با خیال راحت پا در میدان بگذارد و پس از سالها سکونت در خیابان بهشت و حضور ۱۲ ساله در ساختمان شهرداری، اینبار به میدان بهارستان کوچ کند.
البته هنوز حرف و حدیثها به قوت خود باقی است و در این رابطه محمدرضا باهنر درباره احتمال سرلیستی قالیباف به «اعتماد» میگوید: «هنوز بحثی نشده است و اینها همه حدس و گمان است. یعنی خود آقای قالیباف مشخص نیست برای مجلس نامنویسی کند یا خیر؛ باز اگر هم بخواهد نامنویسی کند، مشخص نیست از تهران کاندیدا شود یا مشهد؛ لذا اینها همه گمانهزنی است ولی نتیجه نهایی که کی، کجا سرلیست باشد، مشخص نیست.» رکورددار نمایندگی مجلس شورای اسلامی با ۷ دور حضور در پارلمان ادامه میدهد: «از سوی دیگر در جایی مثل تهران خیلی سرلیست مهم نیست؛ بلکه کسانی که امضا میکنند، مهم است؛ ما در دور گذشته سرلیستمان نفر سی و یکم شد؛ یعنی اکنون بحث از سرلیست، حرف آخرمان است.» باهنر درباره رایزنی اصولگرایان با قالیباف نیز میگوید: «ما با همه صحبت میکنیم؛ یعنی این گفتگوها خیلی زیاد است، اما اینکه به یک نتیجه خبری رسیده باشد که بخواهم آن را اعلام کنم، هنوز به چنین مسالهای دست پیدا نکردهایم.»
دیپلمات اصولگرا در کمین ریاست
همان سال ۹۲ که با ماشین پرایدش به ساختمان وزارت کشور رفت تا بدون اطلاع دادن به اصولگرایان کاندیدای یازدهمین انتخابات ریاستجمهوری شود، رسما مُهر پایانی بر روزگار صرفا یک دیپلمات بودنش زد. آن زمان او چهرهای که فقط با عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی دولت احمدینژاد و سرپرست تیم مذاکرهکننده شناخته شود، نبود، بلکه آخرین شانس حلقهای بود که نگران رفتن احمدینژاد از پاستور و روزگار انزوای پس از آن بودند. هر چند در جریان انتخابات ۹۲ اصولگرایان درباره کاندیداتوری او به توافق نرسیدند و در سال ۹۶ نیز ترجیح دادند، کاندیدای دیگری را انتخاب کنند، اما او فعالیتهایش را متوقف نکرد و با به راه انداختن جلسات دولت سایه درست چند ماه پس از روی کار آمدن دولت دوازدهم نشان داد که دیگر با آن چهره دیپلماتیک خود فاصله گرفته است و میخواهد یک سیاستمدار تمامعیار باشد. هر چند برنامهریزیهای او برای انتخابات ریاستجمهوری بود، اما گویا با نزدیک شدن به انتخابات مجلس سودای ریاست بر قوه مقننه آنچنان برایش وسوسهکننده است که عطای انتخابات ریاستجمهوری و ریسک شکست دوباره را به لقایش ببخشد و پا در گود انتخابات مجلس بگذارد. از سوی دیگر همواره پایداریها تلاش کردهاند کرسیهای بیشتری از مجلس را به دست بیاورند و از آنجا که سعید جلیلی چهره محبوب این جبهه است حمایت پایداریها از جلیلی او را به این باور نزدیک کرده است که میتواند در غیاب لاریجانی بر این کرسی تکیه بزند.
عارف بهجای رقیب ۴ ساله
سال ۹۴ به شکرانه کنارگیریاش از انتخابات در جریان یازدهمین انتخابات ریاستجمهوری که مُهر پیروزی حسن روحانی را در آن انتخابات پررنگتر کرد، جناح چپ نام «محمدرضا عارف» را به عنوان سرلیست اصلاحطلبان در دهمین انتخابات مجلس در تهران قرار دادند؛ لیستی که با حمایت مرحوم هاشمیرفسنجانی و تکرار سیدمحمد خاتمی توانست غائله را ۳۰ بر هیچ ببرد و پیشتاز مجلس دهم باشد. البته بازیهای سیاسی صحن سبز بهارستان با تصورات پیش از انتخابات بهویژه وقتی رایزنیها برای بستن «لیست امید» صورت گرفته بود، پیش نرفت و در طول این ۴ سال در هر ۴ رقابت با علی لاریجانی، این نماینده قم بود که هرسال بر کرسی ریاست تکیه زد. حالا با کنار رفتن لاریجانی از دایره انتخابات این گمانهزنی مطرح میشود که با حضور دوباره عارف در انتخابات چنانچه بتواند وارد مجلس شود، میتواند یکی از گزینههای اصلی برای ریاست مجلس باشد و از آنجا که رویکرد میانهای را در جریان مجلس دهم پیش گرفت، محبوبیتش در میان اصولگرایان هم چندان کم نیست و میتواند بعد از مهدی کروبی، دومین رییس مجلس اصلاحطلب باشد.
البته نمیتوان بر این گمانهزنیها که احتمالا عارف نیز مانند لاریجانی تصمیم دارد در این دور از انتخابات شرکت نکند تا در سال ۱۴۰۰ باز هم رقیب علی لاریجانی در جریان سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری شود، چشم فرو بست.
نایبان رییس در صف جایگزینی
«مسعود پزشکیان» نایبرییس نخست مجلس دهم که از اولین سال آغاز به کار این دوره پارلمان توانست با آرایی قابلتوجه، بر کرسی نایب رییسی تکیه بزند و به قول معروف دست راستِ لاریجانی در «خانه ملت» باشد. هرچند پزشکیان گزینه فراکسیون امید در هیات رییسه مجلس بود، اما رایی که به سبد او ریخته شد، تنها از امیدیها نبود. میزان رایآوری پزشکیان آنقدر بود که حتی در سال دوم مجلس دهم فراکسیون امید تصمیم داشت تا «پزشکیان» را به عنوان کاندیدای این فراکسیون برای کرسی ریاست مجلس معرفی کنند؛ آنها معتقد بودند اصولگرایانی که از علی لاریجانی چندان دل خوشی ندارند، میتواند با رای امیدیها و البته کنار رای ترکنشینان مجلس همراه شود و او را در رقابت با علی لاریجانی پیروز میدان کند. موضوعی که البته با مخالفت شخص پزشکیان منتفی شد. اما حالا میتوان گفت: غیاب لاریجانی میتواند احتمال پیروزی پزشکیان و نشستنش بر کرسی ریاست را تقویت کند.
«علی مطهری» نیز که ۳ سال از ۴ سال مجلس دهم را بر کرسی نایبرییسی دوم مجلس تکیه زد، یکی دیگر از کاندیداهایی است که میتواند به عنوان رییس مجلس مطرح شود؛ او نیز مانند شوهرخواهرش، ۱۲ سال در پارلمان حضور داشته و با نقشی که در جریان اداره مجلس در طول این ۳ سال از خود نشان داد، میتواند یکی از گزینههای احتمالی برای ریاست آینده باشد. البته یکی از موضوعاتی که میتواند او را از گزینه ریاست دور کند، اصولگرایانی هستند که به دلیل اظهارنظرهای مطهری با او زاویه پیدا کردهاند؛ درواقع هرچند علی مطهری خود برآمده از جریان اصولگرایی است، اما از آنجا که مواضع این سالهای اخیرش به مذاق جناح راست خوش نمیآید، بعید است همراهی آنها را همراه داشته باشد.
«عبدالرضا مصری» نماینده اصولگرای کرمانشاه است که در طول سالهای نمایندگیاش تنها در سال پایانی مجلس دهم توانست گوی سبقت را از رقیب برباید و بر کرسی نایب رییسی مجلس تکیه بزند که البته این موضوع بیشتر از آنکه به رایآوری عبدالرضا مصری مرتبط باشد، نتیجه دعوای سیاسی امیدیها و مستقلین بود و همین موضوع باعث شد تا مطهری از هیات رییسه کنار گذاشته شود و بهجای او مصری مطرح شود؛ بنابراین هرچند میتوان نام مصری را در حلقه نایبان رییس مجلس به عنوان گزینههای ریاست برای مجلس یازدهم نام برد، اما احتمال این اتفاق نمیتواند قدرت چندانی داشته باشد.
یک زن در راس قوه مقننه
هرچند سالهاست با تعریف ناقص از «رجل سیاسی» زنان از دایره انتخابات ریاستجمهوری جا ماندهاند، اما این موضوع را درباره انتخابات هیات رییسه مجلس نمیتوان به کار برد و هیچ منعی برای حضور زنان در راس قوه مقننه وجود ندارد. در این میان مدتی است زمزمه سرلیستی «شهیندخت مولاوردی» در فهرستی با ۳ سرلیست مطرح است؛ معاون حسن روحانی در امور زنان در دولت یازدهم و دستیار ویژه رییسجمهور در حقوق شهروندی در دولت دوازدهم، گزینهای است که میتواند به عنوان یکی از گزینههای احتمالی برای ریاست مجلس یازدهم مطرح شود و اتفاقا به دلیل اشراف بر مسائل حقوقی به هیچ عنوان گزینه نامناسبی نیز نیست. از سوی دیگر «معصومه ابتکار» نیز با ۴ سال سابقه در راس سازمان محیط زیست و دو سال معاون رییسجمهوری در امور زنان میتواند یکی از مهمترین گزینههایی باشد که چنانچه وارد گود انتخابات شود، بتواند به راس قوه مقننه برسد و به این ترتیب تابوی ریاست زنان شکسته شود. هرچه باشد اصلاحطلبان این دوره حتی نسبت به دوره قبل نیز بیشتر به فکر زنان هستند.
حلقه لابی منهای مجلس
در اجلاسیه سال سوم بود که حضور «حمیدرضا حاجیبابایی» نماینده اصولگرای همدان و رییس فراکسیون اصولگرایان ولایی در رقابت با علی لاریجانی توانست رکوردی را در طول ۱۲ سال گذشته به ثبت برساند و آن کمتر شدن رای لاریجانی در مقایسه با محمدرضا عارف بود؛ هرچند دست نیافتن به نصف به علاوه یک رای از مجموع آرای صحن از سوی عارف باعث شد، رایگیری به دور دوم برود و با کنارهگیری حاجیبابایی به نفع لاریجانی، نهایتا دوباره علی لاریجانی رییس ماند. این، اما یک وزنکشی بود که توانست در این شرایط حاجیبابایی را به عنوان یکی از گزینههای احتمالی برای ریاست مجلس یازدهم معرفی کند. او روز گذشته از همدان در اولین روز ثبتنام کاندیداها برای انتخابات مجلس نامنویسی کرد و به نظر میرسد در غیاب لاریجانی در مجلس یازدهم، حالا عزمش برای تصاحب کرسی ریاست جدیتر از گذشته باشد.
از سوی دیگر در میان نمایندگان مجلس، غلامرضا تاجگردون نماینده اصلاحطلب مجالس نهم و دهم نیز هم یکی از چهرههای نزدیک به لاریجانی محسوب میشود و هم ازجمله اصلاحطلبان پارلمان. کسی که در طول دو دوره نهم و دهم توانست ریاست کمیسیون برنامه و بودجه را برعهده بگیرد. تاجگردون از آن دست نمایندگانی است که قدرت لابی و چانهزنیاش در صحن مجلس، همواره از موضوعاتی بوده که به ارتقای جایگاهش انجامیده و حتی در دایره بهارستانیها به عنوان لابیمن جدی اصلاحطلبان شناخته میشود. حالا باتوجه به رفت و آمدهای تاجگردون در گعدههای اصولگرایان و اصلاحطلبان، هیچ بعید نیست اینبار او که پیشتر در نخستین روزهای مجلس دهم و روزهای رقابت عارف و لاریجانی گفته بود میتواند «تاج گردونِ» این رقابت باشد، اینبار تاج ریاست را بر سر خود بگذارد.
یعنی فکر میکنید مجلس در راس امور است؟
تنها کاری که بلدن نمایندگان انجام بدن چابلوسی و جیبشونو پر کنن
تنها کارکردش اینه که به دنیا بگیم مثلا یعنی ما هم خیلی دمکراتیک هستیم و مجلس داریم. حزب داریم . ببینید چه جوری دارن با هم رقابت می کنن. آخه فرق لاریجانی و قالیباف و جلیلی و رسایی چیه؟