bato-adv
کد خبر: ۴۱۵۴۰۴

روایت مجتبی ذوالنوری از گفتگو با مهدی کروبی

روایت مجتبی ذوالنوری از گفتگو با مهدی کروبی

من آن زمان با آقای کروبی یک جلسه چهارساعت و خورده‌ای داشتم، بعد دیدم ایشان تمایل دارند که این بحث ادامه پیدا کند، ۲۰ روز بعد به او زنگ زدم گفتم آقای کروبی من احساس کردم شما تمایل دارید این جلسه دایر باشد و من آمادگی دارم هر جا شما می‌گویید و هر زمانی، جلسه بگذاریم. ایشان آدرس منزلشان را دادند، آن زمان منزل ایشان در فرمانیه، دیباجی شمالی بود.

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ - ۲۸ مهر ۱۳۹۸

رئیس کمیسیون امنیت ملی سیاست خارجی مجلس می‌گوید: پهپاد آمریکایی از لابه لای حدود ۵ هواپیمای سیویل و خطوط هواپیمایی کشورها، مورد اصابت موشک ایرانی قرار گرفت، یک هواپیمای آمریکایی با ۳۷ سرنشین نیز کمی عقب‌تر از پهپاد آمریکایی بود. جمهوری اسلامی با سامانه هوشمند توانست از لابه لای هواپیماها، پهپاد آمریکایی را بزند، اگر سلاح مورد استفاده ایران غیر هوشمند بود ممکن بود موشک به هواپیما‌های مسافربری برخورد کند.

به گزارش مهر، حجت‌الاسلام «مجتبی ذوالنوری»، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتگویی به مباحثی درباره دیدارش با کروبی، نهضت آزادی و .. پرداخته که در ادامه بخش‌هایی از آن را می‌خوانید؛

  • در اوج حرکت مردم در دوران انقلاب که جوانان مثل برگ روی سنگ‌فرش خیابان‌ها می‌ریختند و شهید می‌شدند، آقایان ملی- مذهبی و جریان نهضت آزادی در مقابل سفارت آمریکا بَست نشستند و گفتند شاه سلطنت کند و حکومت نکند، به عبارت دیگر راضی بودند شاه بماند، اما حکومت نکند.
  • دولت موقت که از جریان سازش نشأت گرفته بود در اوایل انقلاب در غائله کردستان می‌گفت: «چرا با ضد انقلاب بجنگیم؟ تا زمانی که می‌توان مذاکره کرد، چرا باید بجنگیم؟ تا زمانی که با قهوه خوردن و نسکافه خوردن می‌توان مشکلات را حل کرد چرا باید بجنگیم؟» دولت موقت هیئتی به نام «هیئت حسن نیت» به راه انداختن؛ این هیئت به کردستان آمد تا نیرو‌های مسلح را وادار به عقب نشینی کند. ضد انقلاب برای مذاکره پیش شرط گذاشته بود که باید نیرو‌های مسلح از کردستان خارج شوند. نیرو‌های مسلح برای خروج ضد انقلاب از کردستان شهدای زیادی را تقدیم کرده بودند بنابراین یک چشم اشک یک چشم خون می‌باریدند و کردستان را ترک کردند. ضد انقلاب نه تنها پای میز مذاکره نیامد بلکه مجدداً کردستان را گرفت و افرادی را که با انقلاب اسلامی همراهی کرده بودند به جوخه‌های اعدام دسته جمعی از یک نفر تا پنج نفر در میادین اصلی شهر سپرد. نیرو‌های مسلح مجددا در عملیات‌های متعدد ضد انقلاب را از کردستان بیرون کرد.
  • پهپاد آمریکایی از لابه لای حدود ۵ هواپیمای سیویل و خطوط هواپیمایی کشورها، مورد اصابت موشک ایرانی قرار گرفت، یک هواپیمای آمریکایی با ۳۷ سرنشین نیز کمی عقب‌تر از پهپاد آمریکایی بود. جمهوری اسلامی با سامانه هوشمند توانست از لابه لای هواپیماها، پهپاد آمریکایی را بزند، اگر سلاح مورد استفاده ایران غیر هوشمند بود ممکن بود موشک به هواپیما‌های مسافربری برخورد کند.
  • بنده به آقای کروبی گفتم کار شما مورد حمایت رسانه‌های ضد انقلاب است. هنوز راهپیمایی ۹ دی انجام نشده بود. تابستان بعد از انتخابات، آقای کروبی در قم گیر افتادند، من برای رهاسازی و نجات ایشان از آن حادثه تلاش کردم. بعد از آن با ایشان از ساعت حدود ۱۲ شب تا ۴ صبح دو نفری بحث کردیم. در آن بحث به ایشان گفتم آقای کروبی شما یک سایت ضدانقلاب و جریان ضدانقلاب پیدا کنید که پشت سر فتنه نیامده باشد. از سران نظام سلطه و حمایت آن‌ها اعلام برائت کنید، چرا خطتان را از این‌ها جدا نمی‌کنید؟ گفتند به من چه آن‌ها حرفی زده اند، به من چه ارتباطی دارد؟ گفتم این ارتباط دارد یا شما آن‌ها را قبول دارید یا ندارید، اگر قبول ندارید، بگویید آن‌ها از ما جدا هستند. بگویید آن‌هایی که بانک و ماشین، آتش زدند، آدم کشتند، پایگاه بسیج را خلع سلاح کردند و مسجد آتش زدند به ما مربوط نیست و از آن‌ها حمایت نمی‌کنیم، آقای کروبی گفت: به من چه که بگویم، به من مربوط نیست.
  • من آن زمان با آقای کروبی یک جلسه چهارساعت و خورده‌ای داشتم، بعد دیدم ایشان تمایل دارند که این بحث ادامه پیدا کند، ۲۰ روز بعد به او زنگ زدم گفتم آقای کروبی من احساس کردم شما تمایل دارید این جلسه دایر باشد و من آمادگی دارم هر جا شما می‌گویید و هر زمانی، جلسه بگذاریم. ایشان آدرس منزلشان را دادند، آن زمان منزل ایشان در فرمانیه، دیباجی شمالی بود. من با فاصله دو هفته ای، دو جلسه که هر جلسه حدود سه ساعت طول کشید به منزل ایشان رفتم. اخیرا (فکر کنم دو سال پیش) که در مجلس بودم به منزلشان رفتم و جلسه‌ای حدود ۴ ساعته داشتیم. فکر کنم آقای عباسی‌فرد که زمانی در قوه قضائیه بودند و آقایی که در جریان و حزب ایشان بود هم جلساتی با ایشان داشتند.
  • مباحث ما متفاوت بود، چون روی شخص من کمی حساسیت وجود داشت، برای بعضی‌ها مهم بود که بدانند؛ لذا مباحث، مباحث خوبی بود، البته من هنوز هم بسیاری از مطالب آن جلسات را جایی نگفته ام، چون آقای کروبی می‌گفت: راضی نیستم شما بعضی از مطالب را بیان کنید. ما هم به عنوان امانت حفظ کردیم، بعضی از مطالبی را که از نگاه من قابل بازگو کردن بود را فعلا بیان نکرده ام، گوشه‌هایی از صحبت‌ها را در جا‌هایی گفته ام، به ویژه خیلی‌ها تلاش می‌کردند که اطلاعات این دیدار اخیر یا اصل دیدار را به دست آورند. من بنا نداشتم که بیان کنم، آن اوایل حتی سعی کردم اصل دیدار را رسانه‌ای نکنم، ولی با گمانه زنی‌ها و اطلاعات جسته و گریخته رسانه‌ای اش کردند، مطالبش را من بیان نکردم، مطالب بسیار مهمی در این دیدار‌ها اتفاق افتاد، خلاصه اینکه جناب آقای کروبی خودشان هم قبول داشتند که این دو جریان (غربگرا و فتنه) کاملا به هم گره خورده است و هیچ دلیلی هم برای تفکیک مسیرشان از این جریان نمی‌دیدند.
bato-adv
مجله خواندنی ها