سریال احضار که این روزها در فضای مجازی و نیز در دکهها و فروشگاههای اقلام فرهنگی عرضه شده و به سهولت در دسترس است، برخلاف انتظاری که از آن وجود داشت، چندان موفق نشده و نتوانسته توقعاتی را به عنوان نخستین سریال ایرانی برآورده سازد. سریالی که قرار بود جای خالی ژانر وحشت را در سبد نمایش خانگی پر کند
سریال احضار که این روزها در فضای مجازی و نیز در دکهها و فروشگاههای اقلام فرهنگی عرضه شده و به سهولت در دسترس است، برخلاف انتظاری که از آن وجود داشت، چندان موفق نشده و نتوانسته توقعاتی را به عنوان نخستین سریال ایرانی برآورده سازد. سریالی که قرار بود جای خالی ژانر وحشت را در سبد نمایش خانگی پر کند، اما در همین آغازین قسمت به روایت بیشتر دکهداران به جایی رسیده که بود و نبود قسمتهای بعدیاش روی هواست؛ با اینکه در فضای مجازی برخوردهای خوبی با این سریال شده و احضار یکی از پرتکرارترین نامها در روزهای اخیر بوده است.
احضار چیست؟
به گزارش شهروند، احضار را رامین عباسیزاده به عنوان اولین تلاشش در زمینه کارگردانی ساخته است؛ کارگردانی که البته بیشتر با تهیهکنندگی سریالهایی، چون او یک فرشته بود، سقوط یک فرشته، کت جادویی، پلیس جوان و پریدخت برای مخاطبان تلویزیون نامی آشناست. سریالهایی که حداقل دو تای اول مایههای آشکار و نهان وحشت را در خود داشتند و همین هم درصد موفقیت عباسیزاده را بالا میبرد، اما احضار که ادعا میکند نخستین سریالی است که در ایران در ژانر وحشت ساخته شده است، داستانی با موضوع اجنه، ارواح و روابط بین این موجودات را روایت میکند. البته همانگونه که چندی پیش هم نوشتیم خلاصه داستانی که از طرف روابط عمومی سریال منتشر شده است، اشارهای به این مضامین نکرده و تنها اشارهای مبهم به واژه ترس کرده است: «اغلب ترسها با شناخت از بین میروند، اما ترسهایی که تا مرگ ناشناخته میمانند، هرگز رهایمان نمیکنند.»
با این حال چه حرفهای روابط عمومی را مد نظر قرار دهیم و چه ادعاهای تبلیغاتی احضار را، تفاوتی در این مسأله ایجاد نمیشود که این سریال باید در وهله اول بتواند تماشاگرش را بترساند و تا زمانی که این اتفاق نیفتاده، صحبت از اولین و آخرین سریال ترسناک یا غیر ترسناک بیمعنا به نظر میرسد.
در قسمت اول چه دیدیم؟
در قسمت اول میبینیم که مثلا گیسو هفت سال پیش مرده، ولی هنوز هم با اینکه همسرش امیر با شخصی دیگر ازدواج کرده، اما در زندگی امیر حضوری پررنگ دارد. موضوعی آشنا در ژانر وحشت که به نظر میرسد حداقل از جانب تماشاگران مورد استقبال قرار گرفته است؛ با اینکه این رضایت از احضار تناسبی با میزان فروش نسخههای این سریال ندارد.
در قسمت اول احضار البته مواردی، چون نوع لباس پوشیدن جن و پریهای فیلم هم طعنهها و کنایههای بیپایانی را نصیب سازندگان سریال کرده است؛ اما در کل تاکنون بازتابهای احضار قابل قبول بوده و نشان از این داشته که میتوان به قسمتهای بعدی امید بست.
بیبازیگر
یکی از جالبترین نکات در مورد سریال احضار ترکیب بازیگران آن است؛ بازیگرانی که تقریبا تمامشان برای تماشاگر ناآشنایند و این در روز و روزگاری که سریالهای شبکه نمایش خانگی در هر چه قطورترکردن فهرست نامهای بازیگرانشان با هم رقابت میکنند، اتفاق عجیبی است؛ اتفاقی که کارگردان این سریال، رامین عباسیزاده، آن را عامدانه میداند: «در سینمای وحشت بازیگر شناختهشده جزو الزامات تولید فیلم نیست. ممکن است برخی آثار با حضور یک یا چند چهره شناختهشده تولید شده باشند، اما فیلمهای زیادی هستند که با بهرهگیری از چهرههای ناشناخته ساخته شدهاند؛ این مسأله باورپذیری آثار ترسناک را بیشتر میکند. وقتی بازیگری برای نخستینبار مقابل دوربین قرار میگیرد و در اثری ترسناک نقشآفرینی میکند، قطعا باورپذیری مخاطب نسبت به او بیشتر از بازیگری است که بارها و بارها در نقشهای مختلف دیده شده است».
این اتفاق البته در عین اینکه میتواند باورپذیری سریال را بیشتر کند، از این نظر که از مهمترین عامل انگیزشی برای خرید آثار فرهنگی یا همان بازیگران چهره، بیبهره است، میتواند ریسکی مضاعف نیز به شمار آید؛ خصوصا اینکه ژانر وحشت خود یک ژانر ریسکی است و نداشتن بازیگران چهره هم این ریسک را مضاعف میکند. عباسیزاده در این مورد میگوید: «باید یک جایی این تابوی تجربهنکردن با ژانر ترس بشکند و راهی آغاز شود تا شاید تجربه آن چراغی در تاریکی برای زندهکردن ژانر ترس در ایران باشد. سریال احضار هم تجربهای در همین جهت است که بدون استفاده از بازیگر چهره که به همذاتپنداری بیشتر بینندگان با شخصیتها کمک کند، وارد این مسیر شده است.»
موفق یا ناموفق
پاسخ این پرسش چندان آسان نیست؛ بهخصوص از این جهت که بهرغم اینکه ژانر وحشت در ایران ژانر پرهواداری است و فیلمهای ترسناک همیشه در بازار زیرزمینی جزو پرفروشترینها بودهاند، اما تعداد آثار ترسناک تلویزیون و سینمای ایران حتی به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد که این نشان از دشواری ساخت آثار ترسناک و عدم اطمینان سینماگران این دیار به سلیقه مخاطبان دارد و همین هم کار احضار را نیز دشوار جلوه میدهد. در کل تاکنون از نظر بازتاب مجازی احضار موقعیت خوبی ندارد، با اینکه همانگونه که گفته شد مواردی، چون پوشش و سیمای جنوپریها انتقادات و شوخیهایی را نیز موجب شده است. کاربری در این مورد نوشته: «مگه مجبورید؟ آخه چرا؟ بعد از شستن سر از روی روسری و کرمزدن از روی جوراب حالا وجود شیطان و جن و پری محجبه در سریال احضار را میبینیم».
اما میتوان از این مورد گذشت و به موارد دیگری رسید؛ کاری که کاربر دیگری کرده و نوشته: «همه یه جوری گیر دادن به حجاب روح و جن توی سریال احضار انگار تو این مملکت زندگی نمیکنن، بابا بیخیال چیکار میکردن؟ من که حال کردم، اصلا توقع نداشتم، شاید خیلی چیزاش، برداشتی از آنابل و جنگیر و کانجورینگ بود، ولی بازم خوب بود، به امید اینکه آبدوغ خیاری نشه». موضوعی که البته از سوی کاربرانی دیگر مورد انتقاد قرار گرفته: «قشنگ یه چیزى از ژانر ترس شنیدن فقط».
موزه ترس
اینکه در حدود ٩٠ سالی که از عمر سینمای ایران میگذرد، تنها یک فیلم موفق در عرصه فیلم ترسناک به نام شب بیستونهم ساخته شده، نشان از دشواریهای این راه دارد. دشواریهایی که موجب شده است فیلمهایی، چون آل، رز زرد، خوابگاه دختران، اثیری، اقلیما، حریم، پستچی سهبار در نمیزند، پارکوی، خواب لیلا، زنگها، کلبه و حتی ماهی و گربه بهجز رنگ شکست را نبینند. آیا احضار بر این طلسم چیره خواهد شد؟