فرارو- دولت قیمت دلار را چهار هزار و ۲۰۰ تومان اعلام کرده و گفته که قیمتهای دیگری که برای هر دلار به فروش برسد قاچاق محسوب میشود. اسحاق جهانگیری دوشنبه شب اعلام کرد دلار با این نرخ در دسترس همه افراد قرار خواهد گرفت و همه میتوانند به هر میزانی که بخواهند دلار چهار هزار و ۲۰۰ تومانی خریداری کنند. ولی الله سیف رئیس کل بانک مرکزی هم که امروز به مجلس رفته بود از جایگزینی یورو با دلار در معاملات خارجی سخن گفت. آلبرت بغزیان، استاد دانشگاه، اما شیوه جدید دولت را قابل قبول نمیداند و میگوید اگر این روش عملی بود تا به حال انجام میشد. حسین راغفر نیز معتقد است نهادهای نظامی هرچه سریعتر باید از اقتصاد خارج شوند.
آلبرت بغزیان اقتصاددان و استاد دانشگاه در ارتباط با اعلام تک نرخی شدن ارز از سوی دولت و اعلام قیمت چهار هزار و ۲۰۰ تومان برای دلار به فرارو میگوید: دولت حالا از سوی دیگر بوم افتاده است. نه مثل آقای سیف که معتقد بود باید یک رویه انتظامی و امنیتی بر بازار حاکم شود و نه رویه کنونی دولت که اعلام میکند دلار به میزان نامحدود عرضه خواهد شد! این مقداری نامعقول است. مسلما در چنین شرایطی چند بازار موازی تشکیل میشود.
اگر روش کنونی عملی بود چرا تا به حال انجام نشد؟
این اقتصاددان ادامه میدهد: اگر من ۲۰۰ هزار دلار بخواهم آیا به اندازه همین تقاضا به من عرضه خواهد شد؟ پاسخ این سوال قطعا منفی است. ارز تک نرخی به این معناست که ارز باید به هر متقاضی و به هر میزان عرضه شود و گرنه اگر کسی یک میلیون دلار میخواهد و به او ۵۰۰ هزار دلار میدهند مابقی این ارز را از بازار دیگری تهیه میکند.
بغزیان میگوید: اگر روش کنونی دولت عملی بود که تا به حال انجام میشد. اگر مشکل آقای سیف است که مسیر را به این سمت کشانده است او باید برکنار شود. اما اگر اشکال از موجودی ارزی باشد آقای جهانگیری نمیتواند به مساله ورود پیدا کند و این رئیس بانک مرکزی است که باید درباره سیاست ارزی صحبت کند. شاید مقامات ارزی بانک مرکزی موافق این نباشند که آقای جهانگیری سیاستی را اعلام کند و سیف مجری آن سیاست باشند.
این کارشناس اقتصادی معتقد است: با تک نرخی شدن ارز ممکن است بانک مرکزی قیمت ارز را به هر مناسبتی تغییر دهد. مثلا اگر امروز قیمت دلار چهار هزار و ۲۰۰ تومان باشد، ممکن است فردا یا هفته آینده شش هزار تومان باشد و چند روز بعد دوباره قیمت آن پایین بیاید. با این حال اصل بر آن است نرخ ارز مثل بلیط هواپیما باشد که با بالا رفتن تقاضا گران میشود و با کم شدن تقاضا قیمت آن کاهش پیدا میکند. من هیچ بانک مرکزی نمیشناسم که با ارزش خارجی پول خود به این صورت بازی کند.
سیاست دولت مندرآوردی است
بغزیان میگوید: کاری که فدرال رزرو (بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا) با اتحادیه اروپا انجام میدهد این است که رابطه بین دلار و یورو را در یک محدوده منطقی نگه میدارند. اما بانک مرکزی ما میخواهد ارزش خارجی پول خود را یک تنه انجام دهد. از سویی هم آمریکا میخواهد رابطه دلار و ریال را حفظ کند و اگر دلار گران شود آن را در بازار ایران میفروشد. اما چون ارز ما قوی و جهانی نیست خودمان باید دخالت کنیم.
این اقتصاددان با بیان اینکه سیاست کنونی دولت یک سیاست من درآوردی است میگوید: این کار نوعی بلاتکلیف کردن سرمایه گذار است. او نمیداند آیا نرخ ارزی که بانک مرکزی اعلام میکند در ایام دیگر هم به همین اندازه خواهد بود یا نه. واردکننده نیز به این نگاه میکند که در طول سال چه پیش بینی صورت میگیرد. اما ممکن است با این نوسانات حس کند که مثلا در ایام ماه رمضان که بازار راکد است فعال شود.
به اندازه کافی یورو نداریم که جایگزین دلار شود
او در ارتباط با این صحبت سیف که یورو جایگزین دلار در مبادلات خواهد شد نیز میگوید: به اندازه کافی یورو وجود ندارد. مثلا فرض کنید ما بخواهیم با کشورهایی مثل هند معامله کنیم. اگر هند یورو بگیرد باید آن را تبدیل کند بنابراین مقداری متضرر خواهد شد. اما اگر ما در معامله با هر کشوری دلار بپردازیم آن کشور دلار را قبول خواهد کرد. البته معاملات ایران با اروپا راحتتر خواهد بود، اما همانطور که گفتم مساله آنجاست که ما به اندازه کافی یورو نداریم. ما نفت را به دلار میفروشیم. اگر بخواهیم معاملات را با یورو انجام دهیم باید دلار حاصل از فروش نفت را به یورو تبدیل کنیم مگر آنکه خریداران ما پول نفت را به یورو بپردازند.
بغزیان تاکید میکند: ما سیاستهای خارجی خود را باید چنان تعیین کنیم که هراس ایجاد نشود. مثلا فرض کنید بانکی سالم باشد. کافی است که دو نفر به این بانک بروند و بگویند ما میخواهیم پول خود را از این بانک خارج کنیم. بانک میگوید ما نداریم و به این ترتیب یک هراس ایجاد میشود و مردم برای پس گرفتن پول خود صف میبندند. یک بانک سالم هم، چون این اندازه پول آماده ندارد شکست میخورد؛ بنابراین مردم نباید هجوم بیاورند. درباره ارز هم همینطور است. ما نباید حرکتهایی انجام دهیم که ایجاد هراس کند و به دنبال آن مردم پول خود را به چیزی مثل ارز یا طلا تبدیل کنند. این بانک مرکزی است که باید بداند چه حرفی را در کجا بزند. رئیس بانک مرکزی باید اقتدار داشته باشد. به همین خاطر است که به رئیس بانک مرکزی هم president گفته میشود. در واقع او در حد یک رئیس جمهور است.
افزایش ناگهانی دلار برنامه ریزی شده بود
حسین راغفر، اقتصاددان دیگر نیز به فرارو میگوید: شواهد متعددی نشان میدهد که افزایش قیمت دلار این بار کاملا برنامه ریزی شده اتفاق افتاد. وقتی بازار ارز تعطیل بود ما شاهد افزایش نرخ ارز بودیم. این نشان میدهد که یک جریان دیگری در کار است. سناریوهای مختلفی وجود دارد که هرکدام از اینها میتواند ممکن باشد.
راغفر اضافه میکند: وقتی روز یکشنبه قیمت دلار بالا رفت آنقدر از بی برنامگی اقتصادی دولت عصبانی بودم که از آن به فروپاشی اقتصاد کشور یاد کردم و این اتفاق را نشانههای ونزوئلایی شدن اقتصاد خواندم. اما صرف نظر از اینکه چه کسی پشت این قضایا بوده است یا اصلا آیا تعمدی صورت گرفته یا خیر باید بگویم مادامی نهادهای قدرت در اقتصاد کشور حضور فعال داشته باشند، بروز اتفاقات مثل این غیرمترقبه نیست. اینها به فروپاشی اقتصاد کشور منجر میشود. طبیعی است که در این راستا نیز همه گروهها و جریانهای رقیب در داخل و گروههای ضد انقلاب در خارج سعی میکنند از این فرصت برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. نکته نهایی این است که در این میان بازنده مردم ایرانند.
راغفر شروط لازم برای اصلاح این وضعیت را خروج گروههای قدرت از اقتصاد میداند. او ادامه میدهد: بهرغم اینکه رهبری هم خروج این گروه ها از اقتصاد را مطرح کرده بودند هیچ اتفاقی در این زمینه رخ نداده است. مادامی که این نهادها به خصوص در حوزه بانکی فعالیت دارند درآمدهای منابع عمومی دولتی، یعنی منابعی که به صورت حقوق و دستمزد یا اعتبارات بخش عمومی وارد بانکهای اختصاصی این نهادها میشود آنها این منابع را وارد گردش اقتصادی میکنند یعنی به خلق پول مبادرت کرده و همه سیاستهای پولی را با چالش رو به رو میکنند. با وارد شدن این حجم از منابع به اقتصاد تورم ایجاد میشود. البته ما همزمان عوامل متعدد دیگری را نیز داریم. مثلا افزایش سود سپرده بانکی از ۱۵ درصد به ۲۰ درصد که در روزهای آخر سال گذشته اتفاق افتاد سیاست غلطی بود. ظاهرا هدف از این کار آن بود که منابع به سمت منابع بازار ارز هدایت نشود. اما این موضوع هم نه تنها کارایی نداشت بلکه هزینههای بانکها را افزایش داد. بهره ۲۰ درصدی که به کل سپردههای بانکی پرداخت میشود تقریبا معادل با کل بودجه جاری کشور بوده است و این یک رقم بسیار بزرگی است که خودش باعث شکل گیری تورم در اقتصاد میشود.
این کارشناس اقتصادی ادامه میدهد: بنابراین وقتی ما این عوامل یعنی حضور بانکهای نهادهای قدرت، خلق پول بدون پشتوانه را از سوی آنها شاهد هستیم مشاهده میکنیم که تورم بسیار بزرگ و خانمانبراندازی بر اقتصاد کشور تحمیل میشود. امروز بدون کنترل رفتارهای خارج از قاعدهای که توسط نهادهای قدرت صورت میگیرد، امکان مدیریت اقتصاد کشور تقریبا غیرممکن خواهد بود و دولت ابزار زیادی برای کنترل ناهنجاریهای اقتصادی در اختیار ندارد. ضمن اینکه کاستیهای سیاستهای اقتصادی دولت هم جای خودش را دارد.
راغفر معتقد است: افزایش قیمت دلار چه برای تخریب دولت صورت گرفته باشد و چه کارکرد حضورنهادهای قدرت در اقتصاد باشد محصول یکسانی دارد و تنها تفاوتش شاید در شتاب تبعاتشان مثل گران شدن ناگهانی دلار باشد. او در جمع بندی سخنان خود میگوید: مادامی که این نهادها در اقتصاد کشور حضور دارند بحرانهای ما در اقتصاد هرروز عمیق تر، بیکاری گستردهتر و تورم لجام گسیختهتر میشود. اما اگر ما به این تصویر مسائل دیگر سیاسی مثل فشارهای بینالمللی و تحریمها را نیز اضافه کنیم، طبیعتا بر روی انتظارات عمومی تاثیری منفی دارند. افزایش ناگهانی قیمت دلار متاسفانه نه تنها بر روی انتظارات مردم در حوزه اقتصاد اثرگذاشته است، بلکه در حوزه سیاسی هم تبلیغاتی که دشمنان انقلاب و کشور روی آن سرمایه گذاری میکنند تقویت شده است.
اثر استعفای روحانی و جهانگیری و سیف و نهاوندیان و نوبخت بیشتر از بگیر ببندهای بیشتر اقتصادی است
چون با رفتن آنها خودبخود امید به اقتصاد و مردم برمیگردد.
الان دیگر شکی نیست.