نفتکش ایرانی در دریای طوفانی چین میسوزد. همچنان از سرنوشت ٣٠ ایرانی و ٢ بنگلادشی خبری نیست.
به دلیل وجود لکه نفتی ١٠٠٠متری اطراف کشتی، عملیات اطفای حریق با کندی صورت میگیرد.
به گزارش شهروند، نفتکش ایرانی در دریای طوفانی چین میسوزد. همچنان از سرنوشت ٣٠ ایرانی و ٢ بنگلادشی خبری نیست.
پس از گذشت دو روز از حادثه تنها یک جسد سوخته پیدا شد؛ آن هم با لباس ویژه نجات در دریا که نشان میدهد سرنشینان این کشتی نفتکش فرصت کافی برای پوشیدن لباس نجات داشتهاند. دیگر هیچ اثر یا نشانهای از این ٣١ سرنشین و پرسنل این کشتی در دست نیست. این در حالی است که نیروهای امدادی با تمام توان و استفاده از مجهزترین امکانات کار اطفاي حریق را ادامه میدهند تا هر چه زودتر این آتش وسیع را خاموش کنند.
اینگونه شاید خبری شود از ناپدیدشدگان این نفتکش ایرانی؛ حالا تعدادی از خانوادههای ٣٠ ایرانی هم به شرکت ملی نفتکش در تهران آمدهاند و منتظر خبری از مردان دریا هستند. با اینکه نگرانی در چهرههای تکتکشان موج میزند، اما سعی میکنند به خودشان مسلط باشند و هرگز نمیخواهند امیدشان را از دست بدهند. با اینکه ابعاد حادثه خیلی وسیع است، اما در همه جملاتشان توکل بر خدا و امید به نجات وجود دارد. سعی میکنند اشک نریزند، اما با شنیدن نام عزیزشان بغض میکنند.
چشم انتظار پسر
میلاد آروی یکی از خدمههای نفتکش ایرانی است. پسر ٣١ سالهای که به عنوان روغنکاری موتورخانه نفتکش ایرانی کار میکند. پدرش مسعود آروی که یکی از کارمندان شرکت ملی نفتکش است در یکی از اتاقهای شرکت ملی نفتکش نشسته و منتظر یک خبر امیدبخش است. پدری که خودش هم چندین سال دریانوردی کرده و حالا کارمند شرکت ملی نفتکش است.
روز یکشنبه صبح بود که خبر تلخ و نگرانکننده را شنید. درست لحظهای که میخواست مثل هر روز سرکارش برود. وقتی تلفنی خبر حادثه را به او دادند، باور نکرد. تصور میکرد پسرش در این نفتکش حضور نداشته است؛ اما وقتی وارد محل کارش شد و چهره نگران همکاران و نگاههای معنیدار آنها را دید، خبردار شد.
او در اینباره چنین میگوید: «من خودم نزدیک به ٢٩سال است که در شرکت ملی نفتکش کار میکنم. ما خانوادگی اصالتا آبادانی هستیم. سال ٦٠ بود كه وقتی جنگ شد از آبادان به اصفهان نقل مکان کردیم. میلاد در اصفهان به دنیا آمد. حدودا ٥ سالی میشد که به استخدام شرکت ملی نفتکش درآمده بود.
در قسمت روغنکاری موتورخانه؛ روز ٢٥ آذر از عسلویه حرکت کرد. در جریان سفرش بودم. یکشنبه صبح بود، میخواستم به محل کارم بیایم. پسر خواهرم در قسمت مدیریت بحران سازمان بنادر و کشتیرانی کار میکند. در راه بودم که او تماس گرفت. گفت شنیدی چه اتفاقي افتاده. وقتی ماجرا را تعریف کرد، گفتم نه میلاد و همکارانش تا الان به کره رسیده و بارشان را خالی کردهاند و تو راه برگشت هستند. باورم نمیشد. گفتم قطعا این نفتکش با نفتکشی که پسرم با آن رفته است و نام قبلیاش سپید بود، فرق میکند. در راه باز هم یکی دو نفر دیگر تماس گرفتند و من هم همین حرفها را به آنها زدم؛ اما وقتی رسیدم به اداره و چهره همکارانم را دیدم، دلم ریخت. متوجه شدم که اتفاق بدی افتاده است؛ درنهایت هم به من گفتند همان نفتکش سپید برایش حادثه رخ داده و نام پسرم هم در لیست ناپدیدشدگان است.»
او ادامه میدهد: «من خودم چون سالها روی آب کار میکردم، شرایط را درک میکنم و میدانم که میتوان برای نجات امیدی داشت. برای همین توکلم به خداست. میلاد چهار سال است که ازدواج کرده است. ساکن شاهینشهر اصفهان است و همسرش دو ماهه باردار است.
من خودم موضوع را به عروسم اطلاع دادم. او خیلی بیتابی میکند؛ اما من آنها را آرام میکنم. منتظر خبر خوب هستم. به جز میلاد، یک پسر دیگر به نام رضا دارم. رضا هم به عنوان افسر در کشتی نفتکش کار میکند. او بورسیه شرکت ملی نفتکشها شده بود و در دانشگاه علوم دریایی چابهار تحصیل کرده است. رضا هم به هند رفته بود و الان در راه برگشت است. به او هم خبر دادهایم. یک پسر دیگر هم دارم که از رضا و میلاد کوچکتر است.
رضا و میلاد به خاطر اینکه کار مرا دیده بودند، علاقهمند شده بودند. برای همین این شغل را انتخاب کردند. میلاد پیش از این سفر به ترکیه رفته بود. او خیلی به کارش علاقه داشت و خیلی حرفهای بود. برای همین منتظرم تا خبر امیدبخشی از میلاد و همکارانش بشنوم. سعی میکنم امیدم را از دست ندهم.»
مسعود آروی در ادامه به یکی دیگر از سرنشینان نفتکش ایرانی اشاره میکند و میگوید: «غنی سامری هم از همکاران و دوستان قدیمی من است. او سرملوان است، ٥٠ سال دارد و در کرج زندگی میکند. من پیگیر او هم هستم؛ چراکه از دوستان صمیمی و قدیمیام است و امیدوارم که اتفاقی برایش نیفتاده باشد.»
امید به بازگشت برادر
محمد ابولی قاسمآبادی برادر احسان است. احسان به عنوان افسر دوم این نفتکش راهی سفر شد. مرد ٣٧ سالهای که ١٨سالی میشود مرد دریا است.
محمد که حالا او نیز در شرکت ملی نفتکش پیگیر خبری از برادرش است، در اینباره میگوید: «برادرم دانشجو بود و در دانشگاه علوم و فنون دریایی چابهار تحصیل کرد. در همان دوران دانشجویی، استخدام شرکت ملی نفتکش شد. من خودم مهندس برق هستم. زمانی که برادرم داشت انتخابرشته میکرد، من بشدت مخالفت میکردم. میدانستم که مرتب باید روی دریا باشد و به سفر برود. برای همین به او گفتم که یا در رشته برق یا عمران درس بخوان؛ اما قبول نکرد. میگفت این کار را دوست دارد. سال ٧٨ بود که در دانشگاه بورسیه شد. به عنوان افسر دوم مشغول به کار شد. درواقع بخشی از ناوبری نفتکش و اقدامات پزشکی بر عهده افسر دوم است. برادرم ١٨سال است که تهران زندگی میکند. ما اصالتا بمی هستیم. برادرم دو سالی میشود که ازدواج کرده است. او مرتب به دریا و سفر میرفت. سه ماه روي آب و دو ماه روي خشکی میماند. سال ٢٠٠٤ بود که به یک سفر در لیسبون پرتغال رفته بود. احسان وقتی از آن سفر برگشت با آب و تاب ماجرای یک تصادف ترسناک را برایمان تعریف کرد.
گویا نفتکش آنها با یک قایق باری تصادف کرده بود. زیاد شدید نبود؛ اما همه ما را ترساند. آنجا باز هم به او گفتم که به دنبال کار دیگری باشد، اما قبول نکرد. قبل از این سفر هم دو سفر به هند داشت. روز ٢٥ آذر بود که از عسلویه حرکت کردند. برادرم با پرواز به بوشهر رفت و از آنجا با قایق به خارک رفت و حرکت کردند. او دوست صمیمی کاپیتان عروجی بود. کاپیتان عروجی را همه میشناختند.بین همه همکارن خوشنام بود. یکشنبه صبح بود که عمویم با من تماس گرفت و گفت که شبکه خبر زیرنویس کرده و اطلاع داده که چنین حادثهاي اتفاق افتاده است.
من هم بشدت ترسیدم. تماس گرفتم و وقتی پیگیر شدم، متوجه شدم که همان نفتکشی است که برادرم داخل آن بوده؛ الان هم منتظریم. دعا کنید خبر خوبی برسد. این اخبار غیرموثق و شایعات واقعا روح و روان ما خانوادهها را تحت تأثیر قرار میدهد. برای همین اینجا نشستهام تا از طریق همین شرکت ملی نفتکش اخبار را دنبال کنم.»
اشکهای مادر
مهدی سادگی هم یکی دیگر از خدمههای نفتکش ایرانی است. مادرش با چشمانی اشکبار به شرکت ملی نفتکش آمده و چشم انتظار پسرش است. با عروسش در خانه تنها بود که این خبر را شنید. وقتی نام پسرش را در لیست ناپدیدشدگان دید، دنیا برایش تیره و تار شد. عروسش هم بیهوش شد و حالا در بیمارستان بستری است. زهرا ابراهیمی حالا در میان خانوادهها از همه بیشتر نگران است؛ اما سعی میکند امید داشته باشد.
او میگوید: «پسرم ٣٨سال دارد؛ ٨ ماه پیش ازدواج کرد. او مهندس مکانیک بود و لیسانس این رشته را داشت اما در قسمت موتورخانه نفتکش کار میکند. از سال ٨٥ وارد شرکت ملی نفتکش شد. به این کار علاقه داشت. از طریق آگهی روزنامه به سراغ این کار رفت. من مخالف بودم. میگفتم مرتب باید بروی سفر؛ اما قبول نمیکرد و خیلی علاقه داشت. اصرار کرد. من هم درنهایت راضی شدم. تنها همین یک پسر را دارم.
یک دختر دیگر هم دارم که در خارج از کشور زندگی میکند. او هم خبر را از طریق فضای مجازی متوجه شده و در کشور غریب مرتب بیتابی میکند. دو روز است که فقط اشک میریزیم. هیچ خبری از پسرمان نداریم. آن روز من و عروسم در خانه تنها بودیم.
عروسم وقتهایی که پسرم به سفر میرود یا به خانه ما میآید و یا به خانه مادرش میرود. آن روز در خانه ما بود که از طریق تلویزیون متوجه ماجرا شدیم؛ بلافاصله با همسرم تماس گرفتم، او گفت که مهدی به کره رفته و با چین کاری نداشته است. با این حال عروسم با شرکت ملی نفتکش تماس گرفت، اسم پسرم را گفت و آنها هم گفتند که مهدی جزو ناپدیدشدگان است.
هردویمان حالمان بد شد. من هم به اینجا آمدم. عروسم که زیر سِرُم است، حالش اصلا خوب نیست و فقط گریه میکند. نمیدانم چرا این اتفاق افتاد. پسرم چهارشنبه یا پنجشنبه بود که تماس گرفت و گفت دیگر ایمیل نزنیم. ما از طریق ایمیل با هم در ارتباط بودیم. او گفت یکشنبه صبح به کره میرسد و تماس میگیرد. قرار بود یکشنبه در کره باشد اما نمیدانیم چرا این اتفاق برایشان افتاد. من خودم فرهنگی هستم و همسرم هم کارمند بازنشسته فولاد ذوبآهن اصفهان است. همگی ما بیتابیم و منتظر یک خبر هستیم. اینجا خیلیها امید دارند. ما هم سعی میکنیم امیدمان را از دست ندهیم.»
جزییات امدادرسانی
عملیات امدادرسانی کُند پیش میرود. یک لکه نفتی ١٠٠٠متری اطراف کشتی را فرا گرفته است و کشتیهای امدادرسان نمیتوانند برای اطفای حریق به آن نزدیک شوند. سرکنسول ایران در شانگهای با اعلام این خبر گفت: «ساعت ٨ عصر روز شنبه در شرایط جوی نامساعد و تاریکی هوا و مه شدید این حادثه اتفاق افتاده و روند بررسی و علتیابی اکنون درحال بررسی است. کشتیای که با نفتکش ایرانی اصابت کرده است، به یکی از جزایر نزدیک به شانگهای هدایت خواهد شد تا مورد بررسی قرار بگیرد تا شاید بتوان از شواهد و شاهدان زنده، اطلاعات بیشتری کسب کنیم.»
اما حالا همه کشتیهای امدادرسان در صحنه حضور دارند و منتظر شرایط مساعد برای انجام عملیات اطفای حریق هستند. لازمه انجام عملیات اطفای حریق آن است که کشتیهای امدادرسان بتوانند به فاصله ١٥٠متری کشتی درحال سوختن برسند که لکه نفتی هماکنون حدود ١٠٠٠متر اطراف کشتی را فرا گرفته است، بنابراین دسترسی به کشتی بسیار دشوار است، با این وجود شرایط باید مساعد شود تا تیمهای امدادی بتوانند نزدیک شوند و عملیات اطفا را آغاز کنند.
سرکنسول ایران در شانگهای در مورد افراد بازمانده و جانباختگان نفتکش ایرانی افزود: «در ساعت ١١:٣٠ صبح به ما اطلاع دادند که جسدی در ٤ مایلی محل حادثه پیدا شده که بنا به شواهد متعلق به نفتکش ایرانی است. این جسد درحال انتقال به شانگهای برای تشخیص هویت و انجام تشریفات قانونی برای انتقال به ایران است.»
اینها درحالی است که با پیداشدن پیکر یک دریانورد که مجهز به لباس ویژه نجات بوده است احتمال میرود کارکنان کشتی فرصت استفاده از وسایل نجات را داشتهاند.
مدیرعامل شرکت ملی نفتکش ایران درخصوص وضع کشتی نفتکش حادثهدیده تحت مدیریت این شرکت در آبهای منطقه چین گفت: «عملیات اطفای حریق و مهار آتش کشتی بهطور مداوم و مستمر ادامه دارد، بهطوری که با اعزام سه فروند کشتی آتشخوار بزرگ به محل حادثه از شدت آتش کاسته شده است. درحال حاضر ٢ فروند کشتی شرکت ملی نفتکش و یک فروند کشتی کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران با نظارت و مدیریت مرکز جستوجو و نجات شانگهای بهطور مستمر عملیات جستوجو و یافتن دریانوردان مفقودشده را ادامه میدهند».
کیانارثی ادامه داد: «با وجود حضور تیم کارشناسی شرکت ملی نفتکش ایران از زمان وقوع حادثه در شانگهای، شب گذشته تیم جدیدی متشکل از کارشناسان این شرکت و سازمان بنادر و دریانوردی به منظور پیگیری امور مربوط به کشتی حادثهدیده به منطقه اعزام شد.»